قاضی جهان

قاضی جهان

فرهنگ و آداب و رسوم و جلوه های طبیعی و آخرین اخبار دهستان قاضی جهان
قاضی جهان

قاضی جهان

فرهنگ و آداب و رسوم و جلوه های طبیعی و آخرین اخبار دهستان قاضی جهان

مثل های رایج قاضی جهان (۳)

مثل های رایج قاضی جهان (۳)

 

                                                 Image hosting by TinyPic

 

 

 

 

 

۱۶۵-  چورکی وئر چورکچیه بیر چورک ده اوسته وئر E کار را به کاردان سپردن و چند برابر اجرت دادن بهتر است تا به دست افراد ناشی بدهند.

166- حرصین دولته ضرری وار E عصبانیت موجب ضرر شخص می گردد.

167- حق سوزآجی اولار E حرف حق تلخ است.

168- حقینن باطلین آراسی دوت بارماقدور E فاصله حق و باطل چهار انگشت است.

169- خالا خاطرون قالماسون E محض خالی نبودن عریضه.

170- خانم سیندیران قابین سسی چیخماز E ظرفی که خانم خانه می شکند صدا ندارد.

171- خلقین عقلی گوزونده اولار E عقل مردم به چشمانشان است.

172- دامارا باخاللار قان آلاللار E به نسبت گشادی رگ خون می گیرند.

173- درد بیر اولسا چکمه قه نه وار E دردم یکی بودی چه بودی.

174- دگیرمان نوبتینن ایشلر E آسیاب به نوبت است.

175- دلی قرمزینی سووه ر گیچ سار ینی E دیوانه از رنگ قرمز و خل از رنگ زرد خوشش می آید.

176- دلیه هرگون بایرامدور E دیوانه را هر روز عید است.

177- دیل باشا بلادور E زبان سرخ سرسبز می دهد بر باد.

178- زیانین یاریسیندان قایتماق قازاشدور E ضرر را از هر کجا بگیری نفع است.

179- زیر ناچی بیر نفسین آلار E سورنازن نفس تازه کند.

180- ساح باشوا ساققیز سالما E میفکن بر سر بی موی خود زفت.

181- سرچه ندور کلله پاچه سی نه اولا E موضوع بی اهمیت قابل بحث نیست.

182- ساققالیم یوخدور سوزیم کئچمیر E ریش ندارم حرفم را قبول ندارند.

183- سوبایلیق سلطانلیق دیر E آدم مجرد مسئولیت زندگی ندارد.

184- سرباز نه بیلیر هیوا کالدور E خر چه داند لذت نقل و نبات.

185- سوز اشیتماق ادبدندور E حرف شنیدن از ادب است.

186- سوبیر یئرده قالسا ایگله نر E تحرک لازمه زندگی است.

187- شرطی شوخومدا کسیرم E با تو اتمام حجت می کنم.

188- شریک یاخچی اولسیدی آللاه اوزی ایچون توتاردی E اگر شراکت خوب بود خداوند برای خودش اختیار می کرد.

189- ظلمین آخری اولماز E ظلم عاقبت ندارد.

190- قانی قانیلان یومازلار E خون را با خون نمی شویند.

191- قصاص قیامته قالماز E مجازات گناه به قیامت نمی ماند.

192- قاباغا گچیرسن دییللر بیجدور دالی قالیرسان دیییلر گیجد ور E نظیر مثل "شاگرد خیاط اتو را گرم می آورد حرف است سرد می آورد حرف است".

 

193- قولون سینیغی بویونوندور E دست شکسته وبال گردن است.

194- قوری قوری قربانون اولوم E تعارف کم کن و بر مبلغ افزای

195- قیز ائوینده تویدور اوغلان ائوینده خبر یوخدور E در خانه عروس جشن عروسی برقرار است در خانه داماد خبری نیست.

196- قیز بادام دور بالاسی بادام ایچی E دختر مانند بادام است فرزندش مغز بادام.

197- کاسیبین دیواری آلچاق اولار E چراغ فقیر نور ندارد.

198- کچلین آدین زلفعلی قویاللار E نظیر مثل نهند نام زنگی کافور.

199- کور توتدوغون بوراخماز E آدم کور در کارها لجوج و سختگیر است.

200- کور نه ایسته ر ایکی گوز بیری اگری بیری دوز E کور از خدا چشم بینا می خواهد فرقی ندارد یکی کج یکی راست.

201- کورا گجه گوندوز بیردور E کور را شب و روز یکسان است.

202- کوزه چی سینیق قابدان سوایچر E کوزه گر از کوزه شکسته آب می خورد.

203- کیشی توپوردوقون یالاماز E قول مردان جان دارد.

204- گجه اودونا گئدن چوخ اولار E نظیر، قصه شب دراز است.

205- ایلانین دیلین نه نه سی بیلر E آشنا داند صدای آشنا

206- لای لای بیلیرسن نیه یاتمیسان E لای لای بلدی چرا نمی خوابی.

207- مالووی محکم توت قونشوی اوغری توتما E مالت را قرص نگه دار همسایه ات را دزد مخوان.

208- مردار اسکی اوت دوتماز E بادمجان بم آفت ندارد.

209- مسجد ائششک باغلامالی یئر دگل E مسجد جای خر بستن نیست.

210- من دییرم فدم دمه، سن دییرسن دامنان داما E من می گویم آسمان تو می گویی ریسمان.

211- هرزادین تزه سی، دوستون کهنه سی E هر چیز تازه اش خوب است دوست کهنه اش

212- هر اوخویان ملانصرالدین اولماز E موفقیت و کسب شهرت به شخصیت فرد بستگی دارد.

213- هر گوزلده بیر عیب اولار E هر گلی عیب و علتی دارد  گل بی خار خداست.

214- همان آشدور همان کاسه E آش همان کاسه همان.

215- همیشه شعبان بیریولدا رمضان E اگر نوبتی هم باشد نوبت ماست.

216- یا حسن کچل یا کچل حسن E مفاهیم با هم فرقی ندارند.

217- یئر برک اولاندا  اوکوز اوکوزدن گوره ر E وقتی زمین سفت باشد گاو از چشم گاو می بیند.

 

مثل های رایج قاضی جهان (۲)

مثل های رایج قاضی جهان (۲)

 

 

 

۷۴-گوز گوردوغون اینانار E چشم به چیزی که می بیند باور و اعتماد دارد.

75- آرواددان اولان E در مورد افراد نامرد و زن صفت بیان می شود.

76- قویون اولمیان یئرده گئچیه عبدالکریم دئیه للر E در مورد استفاده از امکانات موجود و استفاده از آنها به نحو شایسته و عدم دست درازی در مقابل غیر بکار می رود.

77- آرواد وار ائو ییغار، آرواد وار ائو ییخار E یعنی یک زن وجود دارد که ممکن است باعث سعادت و خوشبختی مردش شود و در مقابل زنی نیز وجود دارد که ممکن است موجبات بدبختی و فلاکت همسرش را فراهم سازد.

78- آغین آدی وار، قره نین دادی E یعنی سفید شهرت و نام دارد ولی سیاه مزه و طعم دارد.

79- آغیزین آچار، گوزون یومار E در مورد افرادی بکار می رود که چشمان خود را بسته و هر آنچه بر دهانشان آید نصیب این و آن می کنند.این مثل همچنین با مفهوم دیگری نیز بکار گرفته می شود و هشداری است به افراد تا از اشخاص و حیوانات ضعیف مراقبت کنندتا در اثر ضعف تلف نشوند.

80- سوزون دوزون اوشاق دیر E چون یک کودکی که خوب و بد را تشخیص نداده و معنی دروغ را نیز نمی فهمد لذا اگر بخواهند حقیقت کلام را بیابند کودک فرد مورد اعتمادی می تواند باشد.

81-همیشه سو بله گتمز E یعنی همیشه در روی یک پاشنه نمی چرخد و به قول معروف "گهی زین به پشت و گهی پشت به زین"

82- ساخلا سامانی، گلر زامانی E این مثل در مورد افرادی بکار می رود که وسایل و چیزهایی که فعـلا بدانهـا نیازی ندارند دور می ریزند و فارغند از این که روزی همانها به درد خواهند خورد.

83- سندن حرکت، مندن برکت E این مثل گویشی از زبان خداوند باریتعالی است که مردم وقتی بخواهند فردی را به کار و تلاش وادار سازند آن را بکار می برند.

84- سوز سوزی گتیرر،آرشین بئزی E یعنی یک حرف کافی است گفته شود تا سخن و حرف جدیدی بواسطه آن مطرح شود.

85- سوز وار گلر گئچر، سوز وار دلر گئچر E یعنی انسان باید مراقب نحوه گویش زبان خویش باشد چرا که یک حرف و نکته ممکن است طوری گفته شود که به قول معروف پس از گفتن مسئله آب ازآب تکان نخورد ولی همان حرف ممکن با تغییر لفظ و حالت گفتار دنیایی را به هم زند.

86- ئور تولو بازار، دوستلوغی پوزار E یعنی اگر در یک شراکت دوستانه، حساب و کتاب و دخل و خرج سرپوشیده و غیرشفاف باشد در این صورت رابطه دوستی برچیده می شود.

 

 

87- ئوزی چالیر، ئوزی اویناییر E یعنی خودش سوال می کند و دوباره جواب سوالش راخودش میدهد و به قولی خودش می دوزد و پاره می کند.

88- ئولدی وار، دوندی یوخ E هر اتفاقی بیفتد کار برگشت نمی خورد.

89- جمعه نین چرشنبه سی وار E یعنی امروز را فردایی وجود دارد در مورد افرادی که شاکر نعمت نیستند به کار می رود.

90- قورودده آش ایشملی اولار، بیرگون سیزده بیرگون بیزده E در مورد کسانی به کار می رود که توقع خدمت بیش ازاندازه از دیگران دارند ولی خود منشأ خیری نیستند.

91- ایشلین اوکوزی اله باغلاللار E در مورد کسانی که نسبت به دیگران از کارایی، بهره وری و حرف شنوی بالایی برخوردار باشند بکار می رود.

92- مال گئدر بیریانا ایمان گئدر مین یانا E در مورد افرادی که تحقیق نکرده به دیگران تهمت و افترا می بندند بکار می رود.

93- کره کره منه ده کره E یعنی برای همه کره برای من نیز کره و زمانی بکار می رود که فردی شخص دیگری را از عدم کلاهبرداری توسط وی آگاه سازد.

94- هرنه سا لسون آشوا گلر قاشقوا E یعنی سرانجام هرکاری نتیجه عملی است که ازانسان سرزده است.

95- واردان زیان گلمز E در باره ثروتمندانی گفته می شود که ثروث آنها بالاخره شاید روزی به درد جامعه خواهد خورد.

96- قاچانی قوومازلار، ییخیلانی ورمازلار E یعنی فردی که فرار می کند را دنبال نمی کنند و کسی که افتاده و شکست خورده را نیز نمی زنند.

97- کیچیکدن خطا، بویوکدن عطا E یعنی کوچکتر خطا می کند و بزرگتر بواسطه بزرگی می بخشد.

98- گئدیب حاماما ،اولوب شاماما E یعنی نتیجه استحمام و آرایش این است که انسان تمیز و معطّرگردد.

99- لپه نی دئمه دویونی ده، دوننی دئمه بویونی ده E این مثل از نظر معنی با مثل "داشتم داشتم حساب نیست دارم دارم حساب است"مطابقت می کند.

100- آدامین آلتین سوز یاندیرار، گازانین آلتین کوز یاندیرار E انسان بواسطه برخی از سخنان دیگران همیشه در زحمت و رنج است همچنان که شعله ور شدن چوب زیر دیگ را می سوزاند.

101- سوزاشیدنیندی E مخاطب و صاحب سخن فردی است که آن را می شنود.

102- دوستدووی باب ایله، گورن دسون هابله E این مثل به معنی با مثل "تو اول بگو با کیان دوستی من آنگه بگویم که تو کیستی" همخوانی دارد و در واقع می خواهد به انسان گوشزد کند که باید با هم قطاران خود نشست و برخاست نماید.

103- جوجنی پاییز ده ساراللار E یعنی نتیجه و سرانجام هرکاری به پایان آن بستگی دارد و نمی توان با مشاهده امری نتیجه آن کار را حدس زد و به قولی تا کار پایان نیافته نمی توان چیزی گفت.

104-بیرالده ایکی قارپوز توتماخ اولماز E در مورد افراد چند شغله و ناموفق بکار می رود.

105- ائله بیر گمی لری غرق اولوب E در مورد افراد مغموم، در خود فرو رفته و متفکر بکار می رود.

106- دالیدان آتان داش توپوغا دیر E در مورد کاری گفته می شود که وقت انجام آن گذشته و سپری شده است.

107- اولمز خدیجه، گویر نتیجه E یعنی هرکس کار بکند خوب و بد نتیجه کارش و یا عمل انجام یا فته اش را خواهد دید و پس از آن دیگران با دیدن نتیجه کار قضاوت خواهند کرد.

108- اشیدووی ایناما، تودوغوی بوراخما E یعنی انسان نبایستی بواسطه شنیدن سخنی آن را بپذیرد و آنچه را در برگرفته است در نگهداریش بکوشد تا آن را از دست ندهد.

109- قارا گجنین آغ گونوزی اولار E پایان شب سیه سپید است. یعنی روزگار پستی و بلندی داشته و تلخی و شادی آن به هم پیوسته اند.

110- داغ داغا یتیشمز، آدام آداما یتیشر E یعنی کوه به کوه نمی رسد آدم به آدم می رسد.

111- اوشاغی یوللا ایشه گئت دالی سینجا E در مورد افراد دست و پا چلفتی بکار می رود که باعث اتلاف وقت و دوباره کاری می شوند.

112- نردوانی پیلله پیلله چیخاللار E در مورد افرادی بکار می رود که می خواهند ره صد ساله را یک شبه طی نمایند.

113- آدام بیر قولاقین کار ایلر بیر گوزون کور E یعنی اگر انسان بخواهد زندگی سالم و آرامی داشته باشد لازم می آید تا برخی از دیده ها وشنیده ها را نادیده و ناشنیده انگاشته و از خطای دیگران صرف نظر نماید.

114- دوز لوقدا ییمیر شوخوملوقدا شیلاق آتیر E کنایه از فردی است که مسئولیتی را بر عهده گرفته است که هیچ اطلاع و آگاهی از کم و کیف آن ندارد و این ناتوانی سرانجام به شکست وی منتهی می شود.

115- گودوش گودو شا دئییر اوزون قره اولسون E در مورد افراد خلافکار گفته می شود که به خلاف وبزه دیگران اعتراض دارند.

116- ایته داش آتماسان هورمز E در مورد افرادی که همیشه از اذیت و آزار این و آن شاکی هستند بکار می رود.

117- گچی جان هارندادور قصاب پیرین آخداییر E تشری است به افرادی که از دیگران انتظارات نابجا و غیر معقول دارند.

118- گودیش ییخیلیب دو واغین تاپیب E مترادف مثل "کبوتر با کبوتر باز با باز "می باشد.

119- جانی بوشلیقدان ارمنی یه دائی دئییر E یعنی بواسطه تنبلی و کاهلی به غریبه و نا آشنا رو می اندازد.

120- یوخدی جان راحادیغی ده E یعنی به جهت راحت طلبی و دوری از دردسر، منکر واقعیت می شود.

121- حمام سو وینان دوست توتماخ E در قبال افرادی بکار می رودکه حتی با بی اهمیت ترین چیزها که ممکن است مال خودشان نیز نباشد، بخواهند توجه کسی را جلب نمایند.

122- دلی دلی گوییب چماقین گیزلدیب E یعنی یک دیوانه دیوانه دیگری را دیده چماق خود را قایم می کند و هر گاه یک دیوانه در مقابل دیوانه دیگر کم بیاورد آن را مثال می زنند.

123- قوناق قوناق  ایستمز ائو صاحبی هش بیرین E گرچه این مثل، مثل نادرست و نابجایی است ولی مردم فی البداهه جهت شور و شیرینی آن را مثل می زنند.

124- گلین اوینیاممیه دئییر اتاق ایری ده E یعنی عروس رقصیدن بلد نیست کجی اتاق را بهانه کرده است.

125- سوزووی باجووا دئمه چون باجووندا باجی سه وارده E یعنی حرف دل و اسرار خود را به خواهرت نگو و فاش نکن که خواهرت نیز خواهران دیگری جهت فاش شدن اسرار تو دارد.

126-آت اولاندا میدانی اولماز، میدان اولاندا آت E یعنی پای افراد کم درآمد همیشه لنگ است .

127- طمعکارین قارنی دویار گوزی دویماز E  نظیر حریص دایم در غم است هر چه دارد پندارد کم است.

128- آغاج اوز ایچین نن قورت ییه ر E کرم درخت از خود شه.

129- یاخجلیق ایتمز E نیکی گم نمی شود.

130- یاغماسادا گورولدور E اگر نمی بارد لااقل غرش می کند.

131- ائشید اینانما E بشنو و باور مکن.

132- آللاه جیغالا پار ورمز وئرسه ده خیرین گورمز E خدا به دغل سهم ندهد اگر هم دهد خیرش را نخواهد داد.

ــ

 

133- آللاه داغنا باخار قارسالار E نظیر“ خدا خر را شناخت شاخش نداد“.

134- ال الی یو وار الده دونر اوزی یووار E دست دست را می شوید، دستها صورت را.

135- انصاف دینین یاریسیدیر E انصاف و مروت نصف دین است.

136- آللاهین آغاجینین سسی اولماز E چوب خدا صدا ندارد.

137- آللاه بو گوزه او گوزه محتاج ائله مه سین E خدا این چشم را به آن چشم محتاج نکند.

138- اوزی ییخیلان آغلاماز E خود کرده را تدبیر نیست.

139- اوجوزدان باهاسی اولماز E یعنی همیشه جنس گرانبها مرغوب و باصرفه تر است.

140- اوجوز اتین شورباسی اولماز E از گوشت ارزان شوربا نمی شود.

141- اوز بورکووی قوی قاباقوا قاضی ائله E کلاهت را قاضی کن.

142- اول مسجدین ایچی E یعنی حق تقدم با خودم است.

143- ایشون یوخدی شاهد اول پولون چوخدی ضامن اول E بیکاری شاهد شو پولداری ضامن

144- ایلانی سید احمد الینن توتور E مار را به دست سید احمد می گیرد.

145- ائله ائله نه شیش یانسون نه کباب E کاری کن نه سیخ بسوزد نه کباب.

146- ائله دانیشیر کی پیشمیش تویوقون گولماغی گلیر E چنان حرف می زند که مرغ بریان خنده اش می گیرد.

147- ائله یرده یاتماز کی آلتینا سو گئچه E می گویند فلانی جائی نمی خوابد که آب زیرش برود، بسیار محتاط است.

148- بالیقی هر وقت سودان توتسان تزه دور E ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است.

149- بش بارماق بشیده بیر اولماز E پنج انگشت برابر نیستند.

150- بشده آلاجاقیم یوخ اوچ ده وئره جاقیم E نظیر، نه به اشتری سوارم نه چو خربه زیر بارم.

151- بیری اولمه سه، بیری دیریلمز E مرگ و زیان یکی موجب نجات و تأمین دیگری می گردد.

152- بورجلی بوشلینون ساغلقین ایسته ر E طلبکار سلامتی بدهکار را می خواهد تا زنده باشد و بتواند دین خود را ادا نماید.

153- بوقره اوقره یه بنزه مز E این تو بمیری از اون تو بمیری ها نیست.

154- بولاردان فاطیا تومان اولماز E از اینان به فاطی تنبان نمی شود.

155- بیر  دلی بیر قویویا داش سالار مین عقللی چیخاردا بیلمز E دیوانه ای سنگی به چاه اندازد که هزار عاقل نتوانند بیرون آورندش.

156- بیرین بیلیرسن بیرین یوخ E یکی را می دانی یکی را نه.

157- پوخ ییه نین قاشقی بلینده اولار E ابزار کار یک تعمیرکار باید همیشه همراه وی باشد.

158- تک الدن سس چیخماز E یک دست صدا ندارد و یا با یک گل بهار نمی شود.

159- تازیا دییر دوت دوشانا دییر قاچ E در مورد آدم دو رو و منافق بکار می رود.

160- تکلیق آللها گلیب E تنهایی خدا را زیبد.

161- تولکی سوواخلی باغاگیرمز E روباه به باغ محصور وارد نمی شود.

162- جنماز سوواچکیر E تظاهر به زهد می کند در حالیکه همه او را می شناسند.

163- جهنمه گده ن اوزونه یولداش آختارار E گناهکار برای خودش رفیق می جوید.

164- چادراسیزلیقدان ائوده قالیب E نظیر، آب نمی بیند وگرنه شناگر قابلی است.

مثل های رایج قاضی جهان (۱)

v     مثل های رایج قاضی جهان (آتا بابا سوزلری)

 

                                                           Image hosting by TinyPic

 

 

     ضرب المثلهای رایج در یک منطقه نشان از سیر تغییر و تحولات اجتماعی و رویدادهایی است که در اثر گذشت زمان دهان به دهان و سینه به سینه از نسلهای گذشته به نسل حاضر انتقال یافته و هر روز نسبت به روز قبل پخته تر و موزون تر گردیده است که در این قسمت تحت عنوان "آتا بابا سوزلری" بدانها اجمالاً اشــاره می شود.لازم می دانم از جناب آقای محمدرضا ایمان زاده به جهت همکاری در جمع بندی این مثل ها تشکر نمایم:

1- چراغ اوز دیبینه ایشیق ورمزE  موقعی بکار می رود که فردی در اثر توجه وافر به دیگران، از اطرافیان خویش غافل گردد.

2- پیچاق اوز دسته سین کسمز E یعنی چاقو هرگز دسته خود را نمی برد به این معنی که هیچ شخصی حتی فرد دیوانه و  احمقی به خانواده خود آسیب نمی رساند.

3- قودالاسون قورتی چیخار  Eزمانی که فردی در مورد چیزی عمیق شود و به جزئیات بپردازد این مثل بکار می رود یعنی هیچ چیزی غیر از خدا بی عیب و نقص نیست.

4- آتا مینماغین بیر عیبی وار، آت دان دوشماغین مین عیبی وار (آتا مینماخ راحتدی، آت دان یمماخ چتیندی) E یعنی اگر سوار بر اسب شدن یک عیب و ایراد داشته باشد از آن افتادن و پیاده شدن هزار مورد و مسئله  دارد. رسیدن به ثروت و مقام خوشایند ولی از دست دادن آن سخت و ناگوار است.

5- یئمه میسن قازاتینی، نه بیلیسن لذتینی E زمانی که فردی لذت چیزی را نچشیده باشد این مثل را بکار می برند.

6- یای وار، قیش وار، چوخ ایش وار  E این مثل در مورد شخص عجول بکار می رود بدین مضمون که فردا تابستان و زمستان خواهد آمد و کار زیادی در پیش است و تا رسیدن به نتیجه وقت زیادی لازم است.

7- قورد دومانلیغی سوور  Eیعنی گرگ از پراکندگی، بلبشویی و مه آلودی خوشش می آید تا از فرصت بوجود آمده بتواند به اهداف پلیدش دست یابد. در مورد کسانی که سعی در بهم ریختن وضع موجود و بهره برداری از آن به نفع خود دارند به کار می رود.

8- آختاران تاپار E یعنی خواستن توانستن است و به عبارت دیگر جوینده یابنده است.

9- هامینی بذر، ئوزی لوت گذر  E در مورد افرادی بکار می رود که همیشه به دنبال آرایش، اصلاح و سروسامان دادن دیگران هستند و در مورد خود کاری انجام نمی دهند.

10- هاردا آش، اوردا باش  E در مورد افراد فضول، سمج و پررو بکار می رود.

11- وارائوی کرم ائوی، یوخ ائوی الم ائوی E خانه ای که در آن مال و ثروت باشد در آن جود و کرم نیز در صورت کرامت صاحب خانه پیدا می شود و خانه ای که از آنها تهی باشد در آن درد و الم فراوان یافت می شود.

 

12- نسیه، گیرمز کیسیه E در معامله ای اگر بصورت نسیه انجام پذیرد جیب صاحب مال بواسطه نسیه پر نمی شود یعنی نسیه پول نمی شود.

13- مالیم خراب اولونجان‏‏‏‎، قارنیم خراب اولسون E این مثل زمانی به کار برده می شود که شخصی موقع خوردن غذا سیر شود ولی بواسطه ماندن غذا در ظرف اصرار به خوردن آن جهت جلوگیری از تلف شدن می کند.

14- آغ ایتین پانبقچیا ضرری وار E اگر دو چیز همرنگ و مشابه در یک جا قرار گیرند از یکدیگر تأثیر منفی می گیرند و هرگاه فردی در مقابل بازار کسی دکان باز کند این مثل را بکار می برند.

15- تویدا، اوینیانین بویون گورللر E ایــن ضرب المثل به نـوعی با "تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد" مشابهت هایی داردو در اصل بدین معنی است اگر فردی دریک جمع خود رابه نوعی بنمایاند ممکن است محاسن و یا معایب خود را بروز دهد.

16- قویونی اولان، قوددان قوخماز E این ضرب المثل نیز به نوعی با "هر که بامش بیش برفش نیز بیش" تطابقت دارد و در اصل به فردی گفته می شود که وارد عرصه ای می شود بایستی ظرفیت آن عرصه اعم از سود و زیان را در خود تقویت کند.

17- حمام فته سین بلدن آچاللار   E"لنگ" جامه ای است موقتی که پس از استحمام باز کرده و کنار گذاشته می شود. لذا این مثل در مورد افرادی بکار برده می شود که به مال، ثروت و مقام و شهرت موقتی این دنیا تفاخر نماید و فارغ است از این موضوع که ممکن است روزی از وی ستانده شود.

18- آدون ندی رشید، بیرین د بیرین اشید E این مثل برای فردی بکار برده می شود که به دیگران فرصت پاسخگویی و صحبت کردن نمی دهد و فقط به خود حق سخن گفتن قائل است.

19- آجین ایمانی اولماز E فقر دین و ایمان انسان را می رباید اگرچه این مثل نسبی می باشد.

20- توخون آجدان خبری اولماز  E شخصی که سیر است از احوال گرسنه آگاهی ندارد و مترادف مثل"سواره از پیاده خبر ندارد"می باشد.

21- ایری اوتوراق، دوزدانیشاق  E مثل فی البداهه است بدین مضمون که اگر کج نشستیم بنشینیم ولی حقیقت امر را کتمان نکنیم.

22- اوشاق ندی، فشنگ ندی E این مثل بدین مفهوم است که اشیای حساس، شکستنی، قیمتی و کارهای مهم را به بچه ای که خوب و بد را نمی فهمد نمی سپارند.

23- یوقورت توکولسه یئری قالار، ایران توکولسه نه یی قالار E اگر ماست بریزد کمی در ظرف می ماند اگر دوغ بریزد چیزی نمی ماند.

24- ائل گوجی، سئل گوجی E این مثل در مورد افرادی بکار می رود که نسبت به قدرت و نیروی مردم شک و تردید دارند و به قدرت مردم ایمان ندارند و فهماندن این نکته است که دست خدا با مردم است.

25- باغدا اریک گوتاردی سلام علیک گوتاردی E این مثل به معنی گویش عامیانه"تا پول داری رفیقتم قربون بند کیفتم" بوده و به  انحائی با مثل"مگسانند گرد شیرینی" مطابقت  دارد.

26- یومورتاسی ترسه دوشوب E نظیر کلافه شدن است

27- آژ تویوق یوخودا داری گوره ر (قره تویوق یاتار چینه دانندا داری گوره ر) E مرغی که گرسنه باشد در خواب، خواب ارزن و دانه را می بیند و کنایه ایست که از نوع خواب دیدن افراد که متأثر از اتفاقات روزمره می باشد و به عبارتی دیگر« شتر در خواب بیند پنبه دانه ، گهی لب لب خورد گه دانه دانه».

28- آدامی تانیان یرده قورد یسین (آدامی تانیان یرده ایلان چالسین) E یعنی اگر در جایی آشنا، دوست و یا پارتی داشته باشی اگر هر اتفاقی در آنجا برایت رخ دهد مطمئن باید بود که دادرسی خواهد داشت.

29- آرا قاریشیب، مذهب ایتیب E این مثــل زمانی بکــار برده می شود که بر یک نقطه و شهـری بلبشویی ،تمرد، بی نظمی و بی قانونی حاکم گردد و شهر صاحب و فرمانبرداری نداشته باشد.

30- دادانمیسان دولمیا، بلکه بیرگون اولمیا E یعنی اینکـه انسان نبایستی به چیزی که فانی، تمام شدنی، از بین رفتنی و پایان پذیر است دلبستگی پیدا کند و واقف باشد که ممکن است روزی آن را از دست بدهد.

31- من راضی، سن راضی، آرادا ننیر قاضی E زمانی که دو طرف معامله و دعوایی در مورد مسئله ای به توافق رسیده اند در این صورت چه نیازی به شخص ثالث جهت حکمیت وجود دارد.

32- چوخ یماخلیق، آزیماخلیق دان گورار E این مثل در مورد کسی بیان می شود که در زندگی و دخل و خرج خود حساب و کتاب نداشته و اسراف و ولخرجی های بی مورد انجام دهد و این ولخرجی ها نهایتاً به فلاکت و بدبختی و ورشکستگی وی بینجامد.

33- حالوا ـ حالوادئمک له، آغز شیرین اولماز E با حلوا حلوا گفتن دهن شیـرین نمی شود؛کنایه از کار بیهوده و بی نتیجه می باشد.

34- گوردون یئمک، داهانه دئمک E یعنی جایی که خوردنی و غذا وجود دارد و نعمت مهیاست نیازی به گفتن و تعارف کردن ندارد.

35- دلی دن دوغرو خبر E یعنی واقعیت، صحت و حقیقت امری را یک دیوانه بهتر می تواند بازگو کند.

36- حق آلمالیدیر، وئرمه لی دئییل E این مثل همان فرمایش حکیمانه امیر مؤمنان علی (ع) است که می فرمایند: "حق گرفتنی است دادنی نیست"

37- قوچ اییت دایی سینا چکر، خانم قز بی بی سینه  E رفتار، کردار، اعمال و تربیت هر کس انعکاس و بازتابی از اعمال و کردار اقوام و خانواده اش می باشد.

38- قارقادان قناری اولماز  E یعنی اینکه نمی توان ذات و جوهره افراد را تغییر داد و کلاغ فقط یک کلاغ است و نمی توان آنرا به جای قناری جا زد.

39- یتیمه وار وار دئین چوخ اولار، چورک ورن اولماز  E وقتی کودکی، پدر و مادرش را از دست داده یتیم می گردد خوشبختانه خویشان، بستگان و نزدیکان کودک در هفته های اول با دلداری و نوازش از بار غم کودک یتیم می کاهند ولی متأسفانه پس از مدتی کودک را فراموش می کنند و پس از آن کسی نمی پرسد که آیا کودک مرده است یا زنده؟

40- آغانین مالی چخار نوکرین جانی  E پول و مال و منال ارباب تلف می شود و در این بین جان نوکر در می آید و به عبارتی شاه می بخشد شیخعلی خان نمی بخشد.

41- بیردا منم باغداددا کور خلیفه E در اینجا همه کاره من هستم همچنانکه در بغداد نیز خلیفه کور همه کاره است.

42-ایت هورر کروان گچر E سگ واق واق کرده و خود را می کشد و کاروان به آرامی و بدون توجه به آن از گذرگاه می گذرد و به عبارتی جواب ابلهان خاموشی است.

43- ایپ دوغاناخدان گچر  Eاین مثل با امثال "گذر پوست به دبـاغ خانه می افتد" و مثـل "کوه به کـوه نمی رســد آدم به آدم  می رسد" شباهت موضوعی دارد و بدین معنی است که کار انسانها به یکدیگر خواهد افتاد.

44- بولانماسا درولماز(خراب اولماسا آباد اولماز) E یعنی شرط آبادانی و اصلاح، به هم خوردن و از بین بردن برخی از شرایط و موارد است.

45- چاغیران یئرده بیت، چاغیر میان یئرده ایت (آدام یووولمامیش قاشق اولماز) E یعنی بهتر است انسان آنجایی که دعوت شده حاضر شود و از آنجایی که ناخوانده است دور شود.

46- پیشیکین آغزی اته چاتمیر، دئییر آجیده E در مورد افرادی بکار می رود که در قبال ناتوانیهای خویش بهانه تراشی و دروغ پردازی می کنند.

 

47- کدخدانی گور، کندی چاپ E یعنی اگر در جایی خواستی به هدف و مقصود خود دست یابی دل صاحب ورئیس  آنجا را بدست آور و سپس هر کاری خواستی بکن.

48- آندینا اینانیم یا خوروزون قویروغونا E قسم اش را باور کنم یا دم خروس را.

49- یول گدن آت قمچی یمز(دوز گدن یورولماز) E یعنی اسبی که توأم با خواسته سوار، سواری داده و راه بـرود چـوب نمی خورد و بدین معنی بکار می رود که هر که در مسیر مستقیم قدم بردارد خسته نمی شود و به عبارتی هر کس در زندگی اش سرش در لاک خودش باشد و به کار دیگران کاری نداشته و با زبان و دست خویش به دیگران مزاحمتی ایجاد ننماید قطعاً سعادتمند می شود.

50 - دولانان ایاقا داش دیر E هر کس با برنامه ریزی صحیح و خردمندانه تلاش و کوشش کند حتماً موفق خواهد شد.

51- قیزیم سنه دئییرم گلینیم سن اشیدسن E یعنی دخترم به تو می گویم تا عروسم بشنود و عمل کند و به عبارتی به در می گوید تا دیوار بشنود.

52- آدام یور قانینا گوره قیچین اوزالدار (یور قانوا باخ قیچین اوزاد) E یعنی انسان باید به اندازه وسع و دخل خویش خرج نماید.

53- دوه اورناسا قای یاغار E یعنی اگر یک فرد میانسال و بزرگتر قاطی بچـه ها شود و با آنها همبازی شود اتفاقات غیـر قابــل پیش بینی روی می دهد.

54- ایشمئی بس دئییل، شیرین چای ایستییر E در قبال افراد پرروئی بکار می رود که نه تنها در مورد کار اشتباهی که انجام داده اند بی توجه اند بلکه طلبکار هم می شوند.

55- ناهاردان معلومدی شاما ناوار E یعنی اخلاق و رفتار و نحوه برخورد هر کس از اتفاقات پیش رو و نحوه حساب و کتاب فرد مورد نظر در آینده خبر می دهد.

56- بیر سوز اولماسا دئمزلر E یعنی لازمه طرح و اظهار نظر مردم در مورد مسئله ای نشان از وجود مسئله و حرف و حدیثی در پشت آن مسئله می دهد اگر چه در اصل صحت خبر شک و تردید باشد.

57- ایشلیین یییر بویانی، ایشلمین یییر هارانی E یعنی هر کس کار و تلاش کرده و زحمت بکشد به نتیجه مطلوب می رسد ولی آنکسی که تلاش و زحمت نکشد به هیچ جایی نمی رسد.

58- ددیلر عزرائیل اوشاق پایلییر، ددی نه ورسین نه آلسین E یعنی حالا فردی که چیزی را می دهد قرار است روزی آن را بستاند وبگیرد اصلاً آن را ندهد بهتر است و به عبارتی“ مرا به خیر تو امیدی نیست شر مرسان“.

59- ایلانین یارپیزدان خوشی گلمز یووا سینین قاباغیندا گوورر E مار از پونه بدش می آید درست جلوی لانه اش سبز می شود.

60- آرمودی سای یئه، آلمانی سوی یئه E یعنی خاصیت گلابی به جهت لطافت و گرمی اینست که به تعداد شمرده و خورده شود و سیب بهتر است پوست کنده میل شود.

61- تازا گلدی بازاردان کهنه دوشدی نظردن E نو که اومد به بازار کهنه می شه دل آزار

62- ایلان یییب اژدها اولوب E مار خورده و اژدها شده است.

63- ایت گولاغن کسندن قورخار E سگ از کسی که گوشش را بریده می ترسد.

64- قیش چیخار اوزی قارالیخ کوموره قالار E بالاخره زمستان هم می گذرد و روسیاهی به زغال می ماند.

65- ایکی عزیزین آراسینا گیرمزلر E یعنی هیچوقت بین دو نفردوست و یار عزیز و صمیمی وارد نمی شوند.

66- ایکی فندق بیر گردا کانین بترین داغیدار E می خواهد بگوید انسانها هر چه قدر هم کوچک باشند ولی با وحدت و همدلی و یکی شدن می توانند دشمن بزرگ را به زانو درآورند.

67- ایکی یره باخان چئری قالار E این مثل در مورد افراد چند شغله ای زده می شوند که در حین انجام کاری به کار دیگر نیز مبادرت می ورزند و در اینصورت است که از هر دو باز می مانند.

68- قشقیریر گوز قورخودا E فریاد می زند تا زهر چشم بگیرد و بترساند.

69- جوجه همیشه سبد آلتیندا قالماز E یعنی کودکی که در گهـواره است و جــز گریه کردن کاری بلد نیست همین کودک کم کم روزی بزرگ شده و در صورت بکارگیری عقل و شعور می تواند دنیای اطراف را تکان داده و متحول سازد.

70- سوزی سال یئره، صاحبی تاپار E اگر در مجلس و یا در میان جمعی حرف و نکته ای گفته شود بدون ذکر نام فرد مورد نظر در اینصورت آن حرف، صاحب و مخاطب خود را خواهد یافت.

71- چوخ یاشیان چوخ بولمز چوخ گزن چوخ بولر E در مورد کسانی که سن زیاد و موی سفیدشان را دلیل دانایی شان تلقی می کنند بکار می رود.

72- گئچی نین قوتوری سرچشمه دن سو ایچر E این مثل یادآور این نکته است که موفقیت انسانها به ظاهر آنها نیست.

73- گوز گوردوغونان قورخار E هم وزن مثل"مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد" می باشد.

زبان و لهجه مردم قاضی جهان

v     زبان و لهجه مردم قاضی جهان

 

     زبان مردم قاضی جهان ترکی آذربایجانی (آذری) است. زبان آذری از ترکیب لهجه  های مختلف ترکی اوغوز، قیبچاق و اویغور یا ترکی شرقی و همچنین ادبیات مغولی پدید آمده است.

     بنا به نوشته هردوت، مورخ مشهور یونانی، مهاجرت ترکان به آذربایجان از زمان ساکاها در قرون 6 و 7 قبل از میلاد شروع شد؛ساکاهااجتماع طوایف مختلف ایرانی و تورانی بوده اند که در دشتهای جنوب روسیه تا اراضی آسیانه میانه سکونت داشتند.

     در قرنهای 5-2 میلادی، طوایف مختلف ترک شامل: هونها،سابیرها،آغاچریها،خزرها،بلغارها،پئچه نکها و قبچاقها،کنگرلوها،اون اوغوزها و ساری اوغوزها به آذربایجان مهاجرت کردند.

     اغلب مؤلفین معتقدند زبان ترکی بعد از آمدن ترکان سلجوقی یعنی از قرن 11 میلادی زبان اکثریت مردم را تشکیل داده و پس از استیلای مغول و مهاجرت ترکان در زمان ایلخانیان در قرن 13 میلادی به شکل زبان عامه مردم این سامان در آمده است.

     زبان شفاهی و ادبی قاضی جهان ترکی آذری است ولی زبان اداری و نوشتاری فارسی دارند.وجود لهجه های مختلف در زبان ترکی در شناسایی محل دقیق زندگی افراد نقش اساسی دارد مثلاً مردم تبریز در انتهای افعال متکلم مع الغیراز حرف«اوخ»، مردم اردبیل از حرف«اوک»، مردم زنجان ازحرف«ایخ»ومردم شهرهای دیگر ازحروفی مانند «اوه»و صدها حرف دیگر در انتهای افعال ترکی استفاده می کنند و معمولاً مردم قاضی جهان لفظ«اوف»را با افعال ترکیب کرده و تلفظ می کنند که این حرف نقش عمده ای در شناسایی مردم این دیاردارد.

دین و مذهب مردم قاضی جهان

v     دین و مذهب مردم قاضی جهان

 

     مردم قاضی جهان پیرو دین مقدس اسلام بوده و تابع مذهب جعفری اثنی عشر می باشند.

تا قبل از هجوم ترکان و سلجوقیان یعنی اوایل قرن پنجم مردم دهخوارقان و توابع آن مذهب شافعی داشتند. مذهب شافعی از مذاهب چهارگانه(شافعی،حنبلی،مالکی وحنفی) اهل تسنن می باشد که پیشوای آن ابوعبدالله محمدبن ادریس بن عباس بن عثمان بن شافع است که در سال 150 تا 204 قمری زندگی کرده و در مدینه در محضر مالک از شاگردان امام جعفر صادق(ع)تلمذ نموده است. شافعی نخستین فقیه اهل تسنن است که احادیث را ضبط کرد و روش وی در استباط احکام متکی بر کتاب و سنت و ارجاع و آثار قیاس بر آنهاست از میان مذاهب چهارگانه،مذهب شافعی در مسائل فقهی به مذهب جعفری نزدیکتر است.

     با حمله ترکان به دهخوارقان، مهاجمان، مذهب حنفی را که خود از شرق ایران آورده بودند در این ناحیه ترویج کردند. تا ظهور صفویه مردم اکثراً شافعی و عده ای حنفی بودند و بطور کلی بعد از حمله تیمور و ظهور شاه اسماعیل صفوی ،مردم تحت تأثیر مذهب تشیع قرار گرفته و به مرور زمان به این مذهب پایبند شدند. تا سال1340هـ .ش تعدادی از خانواده ها و تجار متمول ارمنی در قاضی جهـان حضور داشتند که می تـوان به افـرادی همچـون آوانـس بوداغیـان و برادرانــش در کارخــانه چهل نـاودان قاضـی جهــان « قیرخ نودان» اشاره نمود. همچنین تعداد محدودی از عزیزان اهل تسنن که عمدتاً کرد زبان هستند بعنوان کارگر در مرغداریها،گاوداریها و کوره های آجرپزی قاضی جهان زندگی آرامی را دارند.