قاضی جهان

قاضی جهان

فرهنگ و آداب و رسوم و جلوه های طبیعی و آخرین اخبار دهستان قاضی جهان
قاضی جهان

قاضی جهان

فرهنگ و آداب و رسوم و جلوه های طبیعی و آخرین اخبار دهستان قاضی جهان

اهمیت آب در وطن زیبایمان قاضی جهان

 

 

 

 

 

 

اهمیت آب در وطن زیبایمان قاضی جهان 

دکتر جواد رنجبری قاضی جهانی

در زمانهای نه چندان دور اجداد ما برای ادامه حیات و دسترسی آسان به آب در نقاط خاص جغرافیایی سکنی گزیدند.گاهی برای برای انتقال آب از نقاط مرتفع به نقاط پست مجبور به احداث قنات با طول دهها کیلومتر و با عمق بیش از پنجاه متر بودند.آنان به اهمیت این مایه حیات بخش پی برده بودند.

قاضی جهان به لحاظ آبهای زیرزمینی یکی از پر آبترین مناطق آذرشهر می باشد وجود تعداد چهل و اندی چشمه در گذشته و تعدا 3+14 حلقه چاه نیمه عمیق که حداقل دبی چاههای مزبور 4 اینچ وحداکثر دبی آنها 8 اینچ در جنوب شرقی قاضی جهان، بیانگر این واقعیت است که به لحاظ منابع آبی، قاضی جهان و آبادیهای اطراف آن به حول و قوه الهی تا بحال با هیچ مشکلی مواجه نگردیده اند.

حفر قنات قدیمی ترین و بزرگترین اقدام کشاورزان قاضی جهان در تهیه آب از روزگاران گذشته بوده و آنچه مسلم است حفر قنات از دیر باز معمول بوده که از کانال و مجاری زیر زمینی جریان می یافت.

با از بین رفتن تعداد زیادی از چشمه های مذکور و پائین رفتن سطح آب چاههای موجود بررسی ها نشان می دهد که در سالهای اخیر پمپاژ شدید از چاههای یاد شده جهت آبیاری کشاورزی ذخایر آبی  قاضیجهان را مورد تهدید قرار داده است و حتی در مناطق پایین تر مثل تیمورلو، آب شیرین بسیاری از چاهها خشک شده و بجای آن آب شور بالا آمده است و به خاطر تبخیر زیاد مقداری از زمینهای تیمورلو به صورت شوره زار در آمده و اندوده های نمکی در سطح اراضی به خوبی مشخص است. بنابراین حتی اگر در حال حاضر  قاضی جهان از نظر منابع آبی محدویت نداشته باشد شواهد و قرائن امر نشان می دهد که این خطر برای آن نیز و جود دارد بطوریکه در خود قاضی جهان عمق چاههای آب از 10متر به 35 متر نزول کرده و از تعـداد چشمه ها و قنـات های مذکور 12 چشمه باقی مانده است، از چشمه ها و قنات های قاضی جهان می توان قنات میر آقاسی، حاج عبدل، چمن،ملا، سربازلار، یوشانلو، قاسم، عبدل، حسین آباد، سید آباد، اکبر آباد، چای چشمه، میر عبدالله، بیوک سو، شورانلو، بالاآغ گل،بیوک آغ گل، دیزج آقا حسن ،کت چشمه سی و تپه چشمه سی را نام برد.

آب یعنی آبادی ، برخی از صاحب نظران معتقدند در سالهای نه چندان دور جنگ آب اتفاق می افتد.چرا که نفت (طلای سیاه) جایگزین دارد اما آب جایگزین ندارد . هم وطن قاضی جهانی از همین حالا باید برای مصرف صحیح آب فرهنگ سازی کنیم. به بچه های خود طرز صحیح مصرف آب را یاد دهیم.در مصرف این مایه حیات بخش صرفه جویی کنیم و قدر این نعمت الهی را بدانیم.

در قرآن به خاطر تقرب فوق العاده آب و زندگی در چندین مورد حیات انسانها و زندگی به آب نازل گشته از آسمان تشبیه شده است .نکته بسیار زیبا در همان اصل تشبیه است که حیات، آب است و آب، حیات است.

خداوند متعال در آیه چهل و سه سوره نساء و آیه شش سوره مائده سفارش می نماید که برای طهارت و آماده شدن برای عبادت خداوند از آب استفاده کنید.

و در سوره بقره آیه بیست و دو خداوند آب را نعمتی فرستاده از آسمان و مایه برکت و منشا روزی بشر معرفی می نماید.خداوند می فرماید آب گوارا را برای دوزخیان حرام گردانیدم و بهشتیان از این نعمت استفاده می نمایند.

لذا شایسته است به اهمیت آب در وطن زیبای خودمان قاضی جهان دوباره اندیشی کنیم و با بهره وری بهتر از آب چاه های کشاورزی و قنوات و جایگزینی آبیاری سنتی با آبیاری مدرن و تحت فشار همچون آبیاری قطره ای گامی در راستای حفظ آب های سطحی و زیرزمینی در قاضی جهان و منطقه تلاش نماییم.

***دکتر جواد رنجبری قاضی جهانی (دانش آموخته دکترای مدیریت کسب وکار DBA)

امکان برگزاری یادواره شهدای قاضی جهان میسر نشد...

 

 

 

 

 

امکان برگزاری یادواره شهدای قاضی جهان میسر نشد...  

 

امکان برگزاری یادواره شهدای قاضی جهان میسر نشد...

 

 برگزاری یادواره های شهدا بهترین فرصت برای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت است شهدایی  که مخلصانه در راه شهادت قدم نهادند و عمر و هستی خود را فدای اعتلای آرمان های اسلام و انقلاب کردند و  با خداوند معامله کردند و پاداش این معامله گران بها هم بهشت جاودان است.
شهید و شهادت واژه پر معنی است که در دین مقدس اسلام از ارزش و منزلت بالایی برخوردار است و  برگزاری  یادواره های شهدا می تواند به تقویت روحیه شهادت و ایثار در جامعه به خصوص بین جوانان و نوجوانان کمک شایانی  کند.
باید بگوییم امینت و اقتدار ایران اسلامی را مرهون خون پاک شهیدان می دانیم  چه اینکه اولین اقدام حضرت امام خمینی (ره) در بدو ورود به خاک کشور جهت حضور در مزار گلزار شهداء نشان از ارزش و مقام این پرستوهای خونین بال دارد.
امروز ایران اسلامی به برکت جانفشانی‌های شهدا در حوزه‌های مختلف علمی، اقتصادی، اجتماعی و غیره به الگویی بی بدیل در دنیا تبدیل شده است.
شهداء ما افرادی بودند که با تبعیت محض از بنیان گذار انقلاب اسلامی و رهبری و انتخاب مسیر شهادت در برابر هجمه صریح دشمنان ایستادگی کردند و باید تاکید نماییم که ترویج فرهنگ ایثار و شهادت موجب پر رنگ جلوه دادن ارزش های انقلابی در جامعه می شود.
گروه آنایوردوم قاضی جهان در سه همایش تجلیلی که در سه سال گذشته برگزار نموده است دو محور اصلی تجلیل این همایش ها ، تجلیل از سه خانواده ، مادر و همسر شهید و تجلیل از ایثارگران نمونه قاضی جهان بوده است ولی به رغم تجلیل از این عزیزان ، آن را کافی ندانسته و درپی آن بود تا با کمک نهادهای انقلابی و خانواده های معظم شاهد و ایثارگر  اولین یادواره شهدای قاضی جهان را در بهار سال 96 بصورت گسترده و استانی برگزار نماید.
 ولی باوجود ایجاد هسته اولیه ای از عزیزانی که گمان می رفت می توانند در پیشبرد و برگزاری یادواره کمک حال این گروه باشند به این نتیجه رسید که به تنهایی نمی تواند بدون حضور و مشارکت همه عزیزان در انجام این مهم توفیق یابد لذا بدینوسیله به استحضار اهالی متدین، ولایتمدار و انقلابی قاضی جهان می رساند که برگزاری این یادواره فعلا میسر و مقدور نمی باشد .
امید است که بتوانیم  با عمل و زبان خویش ادامه دهنده واقعی راه شهدای صدراسلام ، انقلاب  ، جنگ تحمیلی و مدافعین حرم باشیم و از خدای متعال می خواهیم مرگ ما را شهادت در راه خودش قرار دهد ان شاء الله.

 

خدمتگزار کوچک خانواده های معظم شهدا / مدیریت گروه آنایوردوم

فصل زمستان در قاضی جهان / پژوهشی از آقای محمد باباخانی قاضیجهانی






فصل زمستان در قاضی جهان

پژوهشی از جناب آقای محمد باباخانی قاضی جهانی

در مورخه ۵/۱۱/۱۳۵۵


فصل زمستان در قاضی جهان / پژوهشی از آقای محمد باباخانی قاضیجهانی

 

در روستای قاضی جهان بطور کلی فصل زمستان بر چهار بخش تقسیم می شود :

زمستان در حقیقت از اول آذرماه شروع می شود و تا آخر اسفند ماه ادامه می یابد .

سی روز آذرماه که بخش اول زمستان است  را به اسم قورس آیی (ماه قورس ) می نامند .

بخش دوم : که چهل روز است و همان چله بزرگ است .

بخش سوم : که بیست روز است و همان چله کوچک است .

بخش چهارم :  که  سی روز است  و ماه اسفند است  که به اسم آن جَملَه  (جمیله)  می گویند .

مردم می گویند که چله بزرگ و چله کوچک هردو پسر هستند و با هم برادرند و جمله نیز خواهر آنهاست .

مردم عقیده دارند که درب انبارهای برف در ماه جمله (اسفند ماه) باز می شود و تا آن موقع برف زیادی نمی بارد و بیشتر برف در آن ماه می بارد .

 

 

وقتی که چله بزرگ شروع می شود با خود می گوید که چنان بلایی به سر مردم می آورم و چنان سرمایی به پا می کنم و کولاک می کنم که حیران بمانند و با غضب و عصبانیت اینها را می گویند و همینطور با حالت عصبانی روی کار می آید و اخمهایش را پایین می اندازد ( یعنی هوا ابری می شود) و می نشیند و نمی تواند کاری هم بکند .

وقتی که چله کوچک یعنی برادر کوچک می خواهد فردا برسد به برادر بزرگش یعنی چله بزرگ می گوید : هان برادر تو که نتوانستی کاری بکنی و رفتی اخمهایت را ریختی و با عصبانیت خاموش نشستی و موقع ات هم تمام شد و نتوانستی کاری بکنی .

حالا نوبت من رسید ، من می روم ببین چه کاری خواهم کرد و چنان سرما و کولاکی برپا خواهم کرد که :

" قاری لاری کوره دن – آفتافالاری لولک دن – گلین لری بیلک دن ایلیه جیم ."

"یعنی پیرزنها را پشتشان را می شکنم ـ  آفتابه ها را از لوله می کَنم  و عروسها را از بازو می کَنم ."

بدین معنی که :" پشت پیرزنها را می شکنم و آفتابه ها از سرما لوله هایشان خواهد ترکید و عروسها بازویشان خواهد شکست ."

از این موقع چله بزرگ در جواب برادرش چله کوچک می گوید که :

"یِری یِری کوتون یازادی هش زاد ایلیمه سن ."

یعنی : " برو برو پایانت به بهار منتهی می شود و هیچ چیز نمی توانی بکنی .

یعنی هوا گرم می شود و نمی توانی هیچ کاری بکنی ."

 

 

داستان درباره تقسیم ثروت دو چله :

وقتی که چله بزرگ درحال تمام شدن است ، به برادرش چله کوچک می گوید که ای برادر بیا ثروت پدرمان را تقسیم کنیم .

آنها در تقسیم ثروت اختلاف پیدا می کنند و باهم به جنگ و دعوا می پردازند و وقتی دعوا می کنند در انبارهای برف پاهایشان برفها را از انبار بیرون می ریزد .

در اواخر چله بزرگ که گاهی برف می بارد که این برف سبک است و با یک پف کردن پخش می شود ، مردم عقیده دارند که آن همان برفی است که از زیر پای آنها بیرون می ریزد .

خلاصه پس از نزاع های زیاد دو برادر به توافق می رسند و ثروت ها را تقسیم می کنند و هر دو تقریبا راضی می شوند .

بالاخره فرصت چله بزرگ تمام می شود و بار و بنه اش را جمع می کند و می رود و چله کوچک روی کار می آید .

چند روز از خدمت چله کوچک نگذشته بود که از خواهرش جمله (جمیله ـ اسفند ماه) می خواهد که به خواستگاری یمنیک ( در فارسی می شود شنگ که در بهار می روید و سبزی خوردنی است) برود و او را به همسری چله کوچک درآورد و می گوید که برادر بزرگم یعنی چله بزرگ عروسی نکرد ولی من عروسی می کنم آن هم با یمنیک .

خلاصه جمله به خواستگاری یمنیک می رود و از او که برادرش چله کوچک را به شوهری قبول کند و یمنیک هم چنین جواب می دهد :

" برو برو من نمی توانم زن چله کوچک شوم ، چون دو سه تار مو در سر دارم که آنها را هم سرما خشک کند و بهم بپیچد ."

( منظور از مو همان برگهای شنگ است وقتی شنگ در زمین می روید در مجاور زمین ساقه است و بلافاصله از چند برگ نازک و دراز تشکیل می یابد که به هوا رفته اند ، یعنی سرما آنها را خشک می کند .)

بالاخره پس از گفتگوی زیاد یمنیک حاضر می شود که زن چله کوچک شود ، به شرطی که نامزد شوند ولی عروسی را به بهار موکول کنند و در بهار به وصلت برسند .

این داستان را مردم در روستای قاضی جهان در پای کرسی ها و در کنار تنورهای نان به همدیگر می گویند .

در روستای قاضی جهان مردم می گویند : وقتی 27 روز به عید نوروز می ماند باد ملایم و پیوسته ای شروع به وزیدن می کند که به اسم این باد اوغورراجا (دزدیانه) می گویند .

چون بطوری می وزد که کسی خبردار نمی شود و دزدیانه می وزد و مردم می گویند : این باد یخها را نرم می کند ، بطوریکه اگر پای بر روی یخها بگذاری یخ از ته حرکت می کند و به اینطرف و آنطرف می رود .

دراین فواصل باد دیگری می وزد که اسم آن باد آغ یل  (باد سفید) گفته می شود .

این باد تمام یخها و برفها را نرم می کند و قسمت عمده در آب کردن یخها را این باد انجام می دهد و در این موقع مردم می گویند که به زمین نفس آمده است ، یعنی هوا گرم شده و برفها آب می شوند .

وقتی که 17 روز به عید نوروز باقی مانده است باد دیگری می وزد که اسم آن هم وعده یلی ( باد وعده ) نام دارد .

با وزیدن این باد تمام یخها آب می شوند و آبها و سیلها روان می شود و تا عید ادامه می یابد .

 

در روستای ما در اوایل آذر ماه کرسی ها را آماده و برقرار می کنند .

در اولین شب در هر چهار گوشه کرسی چند عدد گردو می شکنند و عقیده دارند با انجام این کار تا وقتی کرسی  در خانه برقرار است سر کرسی همیشه پر از شادی می شود .

بعضی ها در زیر کرسی منقل می گذارند و آتش را در آن می ریزند و بعضی ها هم جای منقل را می کَنند و به عوض منقل آتش را در آن گودی کنده شده می ریزند .

کسانی که خانه شان در زمین و طبقه اول است ، بیشتر به عوض منقل زمین را می کنند و آتش را در آنجا می ریزند و کسانی که خانه شان در طبقه دوم است از منقل استفاده می کنند .

قبل از فرارسیدن زمستان ، از چوبهای کوچک که با دست می توان شکست و از پوست بادام و گردو و هسته زردآلو، زغالک (خکه ) درست می کنند و به انبار خانه جمع می کنند و در زمستان استفاده می کنند .

هر روز به منقل مقداری از آن زغالک و از روی آن هم مقداری آتش چوب می ریزند و یا خاکستر روی آنرا می پوشانند و به زیر کرسی می نشینند و دوستان و آشنایان برای صحبت کردن و خوردن شب چره و گذراندن شبهای طولانی زمستانی به خانه همدیگر می روند و بازیهایی انجام می دهند و من آنها را در اینجا شرح می دهم .

 

بازیها و سرگرمیهای دور کرسی :

<!--بازی " ها باخدی ـ  باخدی " ها نگاه کرد ـ  نگاه کرد "

در این بازی ، هر چند نفر که باشند اشکالی ندارد .

دردور کرسی جمع می شوند و به ترتیب یکی از آنها ملا می شود و سپس بقیه افراد ، غیر از ملا هر کدام یک دستمال به دهان می گذارند و چشمشان را می بندند و در حالیکه کف می زنند ، سرشان را می چرخانند و اینطور می گویند :

ها  باخدی ـ باخدی ـ باخدی ...........  ( ها نگاه کرد نگاه کرد نگاه کرد )

و همینطور می گویند .

و هیچکس حق ندارد چشم بازکند و نگاه کند ، تا موقعی که ملا خودش بگوید که چشمتان را باز کنید .

اگر کسی بدون اینکه ملا گفته باشد،چشمش را باز کند و ملا هم ببیند باخته است .

 

و از قبل یک سطل پر از آب به نزد خود می گذارند و آن کسی که باخته است ، مقداری از همان آب سرد را به سر او می ریزند تا خیس شود ، ویا قبلا شرط می کنند که اگر کسی ببازد ، خرما یا چغندر و یا سیب زمینی می خرد و در آنجا با هم می خورند .

وقتی که یک نفر باخت ، دوره کار ملا به پایان می رسد و یک نفر دیگر را انتخاب می کنند و بازی را دوباره از سرمی گیرند .

 

<!--بازی با سکه :

دراین بازی باز هرچند نفر که باشند ، بازی صورت می گیرد .

دراین بازی افراد دو دسته می شوند و برای شروع بازی شیر یا خط می اندازند .

شرایط بازی بدین ترتیب است که یک سینی گرد می آورند و چند سکه در داخل آن می گذارند .

از قبل یک چیزی را مثل یک قطعه کوچک مانند کاغذ به زیر یکی از سکه ها می چسبانند و بقیه سکه ها را نیز همانطور در سینی می گذارند .

دسته ای که بازی را شروع می کند ، سینی را درمقابل دسته دیگر قرارمی دهند.

آنها نمی دانند که تکه کاغذ در زیر کدام سکه است و سعی می کنند که این سکه کاغذ دار را پیدا کنند .

یکی از افراد گروه یکی یکی سکه ها را برمی دارد ومی گوید : ( این هیچ ) و بدین ترتیب می گوید که یکی از سکه ها را بر می دارد و می گوید ( این گل ) و سکه ها را بر می دارد و اگر کاغذ در آن سکه باشد ، بازی را برده است و بقیه سکه ها را می شمارند و آنرا می نویسند .

ولی اگر کاغذ در آن سکه نباشد ، بازی را باخته اند و بقیه سکه ها را می شمارند و به تعداد آن سکه ها از حساب آنها کسر می کنند .

شماره های هر دو دسته بالا و پایین می رود و هر دفعه که می بازند به تعداد سکه های باقیمانده از شماره های آنها کم می شود و اگر برده باشد به تعداد سکه های باقیمانده به شماره های آنها اضافه می کنند .

شماره هر دسته که زودتر از دسته دیگر به 100 برسد ،بازی به اتمام می رسد و آن دسته بازی را می برد .

دراین بازی هم ازچیزی شرط می بندند که هر دسته ببازد ، مقداری خرما می خرد و یا مقداری سیب زمینی از خانه اش می آورد و می پزند و می خورند .

 

<!--اوزوه ـ  اوزوه اویونی ( بازی انگشتر ـ انگشتر )

در این بازی هم مانند بازی قبلی هرچند نفر می توانند حضور داشته باشند ، بدین ترتیب که تعداد اشخاص را نصف می کنند و به دو دسته تقسیم می شوند .

شیر یا خط می اندازند و یک دسته بازی را شروع می کند .

یک چیز کوچکی را بعنوان انگشتر مانند نخود یا لوبیا انتخاب می کنند .

دسته ای که بازی را شروع می کند ، همه شان دستها را به یکجا جمع می کنند و آن(اوزوه) را یکی از آنها بدست می گیرد و سپس همه شان دستهای خود را می بندند و بعد دستها را در جلوی دستهای مقابل قرار می دهند و او هم سعی می کند خیلی زودتر اوزوه را پیدا کند .

اگر اوزوه را از یکی از دستها پیدا کند ، اوزوه را می گیرد و بازی را شروع می کنند ، ولی اگر در مدتی که دستها را یکی یکی پوچ می گوید ، ناگهان از دستی که پوچ کرده اوزوه بیرون بیاید ، بقیه دستها را می شمارند و هر چند تا که باشد، به حساب امتیاز خود می گذارند و یک عددی هم مانند 5 و یا غیره انتخاب می کنند و هر دسته که زودتر به آن عدد رسید، برنده است .

و باز از چغندر و یا سیب زمینی شرط می کنند که طرف بازنده مقداری می خرد و می آورند و می پزند و با هم می خورند .

 

4) بازی با گلوله برف

بدین ترتیب است که جوانان دو دسته می شوند که هر دسته تعداد نفراتشان هر چقدر زیاد باشد ، بازی آنقدر نیز شیرین تر خواهد بود .

هردو طرف با گلوله هایی که از برف درست می کنند به همدیگر پرتاب کرده و به یکدیگر حمله می کنند ، ودر آخر طرفی غالب می شود که نفرات آن تک تک نفرات طرف دوم را گرفته و با برف سرو گردن و بدنش را می شوید و بازی خاتمه می یابد .

گاهی وقتها این بازی در آخر به دعوا نیز کشیده می شود ، بدان جهت است که جوانان حالا دیگر چندان رغبتی برای این بازی نشان نمی دهند .

 

5) شکار خرگوش

یکی دیگر از شرایط و یا بازیهای زمستان رفتن به شکار خرگوش است .

بدین ترتیب که دو سه نفر به باغها می روند و خرگوشهایی را که در کنار دیوار باغها و یا نزدیک خانه باغها به خواب رفته اند ، علامت گذاری کرده و به ده برمی گردند و خبر خواباندن یک یا چند خرگوش را به گوش جوانان ده می رسانند .

جوانان بلافاصله جمع می شوند و در حدودو20 الی 30 نفر به محلی می روند که خرگوش ها در آن محل خوابانیده شده اند .

سپس مسئولین شکار نفرات را در اطراف دیوارهای باغ در محلهایی که امکان دارد خرگوشها در آنجا باشند کوره آب و یا دیوار شکسته همراه با دوسه عدد سنگ بدست مستقر می سازند .

بعد از آنکه همه آن محلها را احاطه کردند ، مسئولین شروع به داد و فریاد و سوت زدن می کنند که خرگوش ها از خواب بیدار شده و هراسان به هر طرف که می دود راههای فرار را بسته می بینند و گیج می شوند و جوانان مستقر نیز سنگها را به طرف خرگوش پرتاب می کنند تا اینکه یک یا چند سنگ به آنها می خورد و زخمی می شوند و آنها را می گیرند و زود سرش را از تن جدا می کنند .

سپس به ده بر می آورده و به فروش می رسانند و پول آنها را بین شرکت کنندگان شکار تقسیم می کنند .

البته مسئولین نسبتاً سهم زیادتری نسبت به دیگران برای خود برمی دارند .

و این دو نوع بازی فوق اغلب در زمستان و در روزهای جمعه انجام می گیرد ، چونکه اغلب شرکت کنندگان و کارگران قالیبافی فقط در این روزها تعطیلی دارند .

ابقا و احیای سنتهای ایرانی با رویکردی نو در قاضی جهان

 

 

 





ابقا و احیای  سنتهای ایرانی با رویکردی نو در قاضی جهان  

دکتر جواد رنجبری قاضی جهانی (دانش آموخته دکترای مدیریت کسب و کار DBA)

سر ویلیام آرتور لوئیس (Arthur Lewis) که برنده جایزه  نوبل در رشته اقتصاد است می گوید: « توسعه عبارت است  از گسترش تدریجی بخش مدرن و کاهش تدریجی بخش سنتی». این تعریف ساده به تعریف دو بخشی نیز معروف است اقتصاد را به دو بخش مدرن  و سنتی تقسیم می کند و مدرن شدن را توسعه می داند.

می توان گفت از دید لوئیس، مفاهیم پیشرفته، صنعتی و شهری و همین طور مفاهیم سنتی، کشاورزی و روستایی باهم مترادف هستند. به عبارت دیگر، بخشهای مدرن یا صنعتی یا شهری مبتنی بر علم هستند و توسعه به معنی آن است که بخش مدرن به تدریج گسترش یابد. اگرچه در کشورهای توسعه یافته مدرنیزم، صنعتی شدن وشهرنشینی باهم هماهنگ اند ولی در کشورهای توسعه نیافته این سه مفهوم تفاوتهای معنی داری باهم دارند. مثلاً اگر درایران این مفاهیم را بررسی کنیم متوجه می شویم که برخلاف جوامع توسعه یافته که هر پدیده مدرن، خوب و هر پدیده سنتی، کهنه و بد است، در ایران،هر پدیده مدرن واقعاً نو وخوب محسوب نمی شود و همین طور هر پدیده سنتی را نمی توان کهنه و ناپسند شمرد، در واقع پدیده های سنتی را می توان به سه گروه قابل ابقا، قابل احیا و قابل حذف تقسیم کرد. سنتهایی مانند صله ارحام، احترام به بزرگترها و بزرگداشت مراسم نوروز و دورهم نشینی در پای کرسی در شب های زمستان به ویژه شب یلدا از سنتهای قابل ابقا هستند. مشارکت در مراسم ازدواج از سنتهای قابل احیا است که خوشبختانه هنوز در برخی مناطق ایران رایج است؛ بدین ترتیب که وقتی دختر و پسری به ازدواج تصمیم می گیرند، مشکل مالی مانع برگزاری ازدواج نمی شود، بلکه سهیم شدن خویشاوندان و دوستان دختر و پسر در تامین هزینه های ازدواج و وسایل خانه، انجام سنت حسنه ازدواج را ممکن می سازد.

سنتهای گروه سوم، سنتهای منفی است و لازم است منسوخ شوند. از جمله آنها می توان به قمه زنی اشاره کرد که خوشبختانه اخیراً با درایت مسئولین جمهوری اسلامی جلوی آن گرفته شده است.

لذا شایسته است امر ابقا و احیای  سنتهای ایرانی با رویکردی نو در قاضی جهان نیز دنبال شود تا ضمن توسعه فرهنگی  و اجتماعی قاضی جهان در کنار تحکیم سنت های زیبا، شاهد بروز خلاقیت های جدید در عرصه های علمی و سایر عرصه های توسعه در منطقه باشیم.


دکتر جواد رنجبری قاضی جهانی (دانش آموخته دکترای مدیریت کسب و کار DBA)

یادداشت دکتر جواد رنجبری قاضیجهانی به بهانه همایش تجلیل





یادداشت ارسالی آقای دکتر جواد رنجبری قاضیجهانی

 به بهانه برگزاری سومین همایش تجلیل از نام آوران

 علمی و فرهنگی قاضی جهان


با مطالعه تاریخ  60 ساله گذشته قاضی جهان تجربیات گهربار برای جوانان  این سرزمین حاصل می شود چرا که پدران ما با تکیه بر باورهای دینی  خود با حداقل امکانات موجود حماسه ها  آفریدند آنان توانستند روشنایی و آب بهداشتی را در منازل مسکونی  خویش فراهم کنند از  خانه بهداشت تا نمایندگی پست ایران و تاسیس شعبه بانکی و چندین خدمات  ارزنده  دیگر پیشتاز  میدان شوند آنان با احداث مساجد ، مدارس و کتابخانه با سوار  بر بال دانش فرزندانی  قوی تر از خود تربیت کردند .با  توجه به موارد ذکر شده  بالا ، مسئولیت های بسیار سنگین بر دوش جوانان امروزی  است لذا لازم است با هم اندیشی و تشکیل  جلسات تکنیک طوفان فکری بتوان بین هدف ها و نیازهای  امروز و نیازهای فردا توازن و تعادل برقرار نمود .با تفکر خلاق کارهایی انجام دهیم که دیگران انجام ندادند از کلیه همشریان خود که در زمینه های علمی، فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی  قاضی جهان با تمام وجود تلاش می کنند تشکر قدردانی بعمل می آید.


  •  جواد  رنجبری قاضی جهانی (دانش آموخته دکترای  کسب و کار DBA)