ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
وجه تسمیه قاضی جهان و اخی جهان از نگاه محمد اردم
قاضی جهان و اخی جهان (1)
نویسنده :محمد اردم
دو اسم فوق نامهای نسبتاً غیرعادی برای دو روستای بزرگ تابعۀ آذرشهرند. آیا ممکن است کسی قاضیِ جهان یاشد(غیر از خدا)؟ و یا اخی(برادر) جهان؟ بدیهی است که هر دو اسم گرفتار تصحیف علماء و فضلا شدهاند. یعنی Hypercorrection محسوب میشوند.
اسم دوم مشکلات مهمی دارد؛ در منابع کهن نامی از نخیرجان آمده و احتمالاً در حوالی منطقۀ دهخوارقان/ توفارقان/ آذرشهر قرار داشته است. تصور میرود که چنین اسمی مخفّف *نخچیرجان<*نخچیرگان(=محل وفور صید، شکارگاه) باشد. شاید با عنایت به همین پیشینه بوده که اسم روستا در مقطعی به صورت آخیرجان کتابت میشد و بویژه به دلیل معلمی صمد بهرنگی در این صفحات، شهرتی هم یافته بود. آخیرجان، که تصور میکنم سابقۀ مکتوبی ندارد، ممکن است با عنایت به خصوصیات لهجۀ محلّی به وجود آمده باشد؛ میدانیم که در این مناطق، همانند ناحیۀ نسبتاً وسیعی تا جنوب و غرب مراغه، صامت ر/r به ی/y مبدل میشود. لذا آخیرجان باید بازسازی از تلفظ محلّی اَخیجان (Äxican) باشد. گرچه قبول تحول آخیرجان<نخیرجان دشوار به نظر میرسد و شاید توپونیم نخیرجان هم مشکوک باشد، اما آن احتمال را هم به طور کامل نمیتوان مردود اعلام کرد.
براین اعتقادم که هر دو اسم(به اضافۀ بعضی اسامی مشابه) از اسامی اشخاص گرفته شده است. به عبارت دیگر معتقدم که قاضی جهان در اصل غازیجان و اخیجهان هم در اصل اَخیجان بوده است: برای آنکه نکته معلوم و واضح گردد، اشاره به چند نکته و مرور موارد مشابه، ضروری و مفید به نظر میرسد:
· نامگذاری با ـ جان در ترکی از قرون سابق رایج بوده است؛ اسمهایی نظیر گورجان(Gürcan)، اؤزجان(Özcan)، نازلیجان(Nazlıcan)، ارجان(Ercan)، جان(Can) و حتی غازیجان وجود داشته است.
· اسم "قاضی جهان" را در محلّ به صورت "قَزْجان" شنیدهام و به نظر نمیرسد که جهان در ترکی به جان تبدیل شود. کما اینکه اسم جهانگیر در آذربایجان Cahangir و در ترکیه Cihangir تلفظ میشود.
اسم اخیجان به همین صورت در یک سند تاریخی هم درج شده است و تصور میکنم به قول فلاسفه: حکم الامثال فی مایجوز و لایجوز واحد. لذا افرادی دیگری هم میتوانستند همین اسم را داشته باشند. سند مزبور مربوط به معاملۀ مزرعهیی در قریۀ حسنآباد(کلیبر) و متعلق به سنوات 8-987 هـ.ق. است و در آن علاوه بر اسامیی نظیر صاتلمش، قرهقوچ، دورصون پاشا بنت مرحوم پیر ولی، یارهمیش، اخیجان و تمر هم آمده است[1].
اسم قاضی/غازی را در سطح میکروتوپونیمیک بسیار شنیدهام. البته از آنجایی که تلفظ قاضی و غازی در آذربایجان عین هم است، و از طرف دیگر قاضی به صورت اسم خاص رواجی نداشته، در اغلب موارد محتملاً فرم غازی مرجح است. باری ضبط اسمهایی نظیر غازی گؤلو، غازی داشی و نظایر آن باید به همین شکل باشد. در فقدان اسناد مکتوب قدیمی، در موارد زیر فرم غازی مرجح است:
1. قاضی بولاغی: روستایی تابع چوزرق در طارم زنجان.
2. قاضی بولاغی: چشمهیی توریستی در دیزمار شرقی منطقۀ قراداغ
3. قاضیلو: روستایی تابعۀ کاغذکنان میانه که سدّ قاجاری آن در مجموعۀ آثار ملّی ثبت شده است. در میانه تپۀ قاضیلو وجود دارد که در دهستان اوچ تپۀ شرقی واقع است.
4. قاضیلر: محلهیی در شهر خلخال(احتمالاً روستایی قدیمی) که امامزادۀ معروفی هم دارد.
5. قاضیکندی: روستایی از توابع اوریاد در بخش مرکزی ماهنشان
6. قاضیکندی: قریهیی از توابع هشترود که سد خاکی، قنات و قبرستان تاریخیاش شهرت دارد.
اسم قاضی(Kadı) در توپونیمی آناتولی هم مشاهده میشود اما محدود است: یکی قریهیی از توابع ویرانشهیر اورفا و دیگری روستایی از توابع اورهان ائلی در بورسا. اما در قیاس با آن اسم غازی(Gazi) شایع است:
1. غازی: روستایی تابعۀ دارنده در ولایتِ مالاتیا
2. غازی: روستایی تابع جانیک در استان سامسون
3. غازی: روستایی از توابع بوجاق قاراچاییر در ولایت سیواس
4. غازی: روستایی تابع شارقیشلا در ولایت سیواس
5. غازی: روستایی تابع قوزان در استان آدانا
6. غازی: روستایی از توابع دَوَهلی در ولایت قیصری.
تعداد "غازیلر"ها(Gaziler) هم کم نیست:
1. غازیلر: قریهیی تابعۀ نیزیپ در استان غازی آنتپ
2. غازیلر: روستایی از توابع ایلغاز در ولایت چانقیری
3. غازیلر: قریهیی از توابع ییغیلجا در استان دوزجه
4. غازیلر: روستایی از توابع گؤکچه بی در استان زونغولداق
5. غازیلر: روستایی از توابع قاینارجا در ولایت ساکاریا
6. غازیلر: روستایی تابعۀ باییندیر در ولایت ازمیر
غازی در آذربایجان طی قرون اخیر معنای اصلیاش را که "مجاهد" و "جهادگر" و "مبارز راه دین " بوده از دست داده و به جای آن معانیی مانند "اهل پُز و قیافه گرفتن، شیکپوش" یافته و غازیلانماق "قمپز در کردن، قیافه گرفتن، خودنمایی کردن" از آن مشتق شده است. شاید همین تحول معنایی هم از عوامل مؤثر در تحول املایی بوده است. در فارسی هم مشهور است که تعبیر "پیش قاضی و معلّقبازی" فی الواقع "پیش غازی و معلقبازی" بوده است. تلفظ دو کلمه در فارسی هم یکسان است.
· نام اخی-که از القاب صوفیه بوده و تشکیلات مهم اخیان در آناتولی عصر سلاجقه و بعد از آن هم به یاد میآورد- مشتق از اخ+ی(ضمیر ملکی اوّل شخص) محسوب شده است. در عین حال در ترکی قدیم لفظ آقی (Aqı) به معنای "جوانمرد، فتی" وجود داشته و شباهت جالبی با فتوت/جوانمری در اواخر عصر خلافت عباسی نشان میدهد. اگر اخی را کاملاً عربی هم بدانیم باز هم سابقۀ آقی را نمیتوان بیاهمیت دانست. باری اخی را در توپونیمی ایران به ندرت میتوان دید و مواردی نظیر اخیکمال(قروه)، چاروا حاجی اخی(در مراوه تپۀ گلستان) و اخیدره(کانی بازار مهاباد) را باید با احتیاط تلقی کرد. اما در آناتولی آخی(Ahi) و آخیلر(Ahiler) را تقریباً با قطعیت میتوان پذیرفت:
1. آخی/آهی: روستایی تابع بوجاق مرکزی ولایت ادیرنه
2. آخی/آهی: روستایی تابع قازان در استان آنکارا
3. آخی/آهی: روستایی تابع دیوریگی در ولایت سیواس
حداقل 4 آخیلر هم وجود دارد:
1. آخیلر/آهیلر: قریهیی از توابع کوتاهیا
2. آخیلر/آهیلر: روستایی تابعۀ یئنیجه(بوجاق حمید بیگ) در چاناققلعه
3. آخیلر/آهیلر: قریهیی تابعۀ سیوری حصار در ولایت اسکیشهیر
4. آخیلر/آهیلر: روستایی از توابع پاموق اووا در ولایت ساکاریا.
[1] سید جمال ترابی طباطبایی، "چند سند تاریخی از صفویه تا قاجاریه"، در: یادنامۀ استاد جعفر سلطانالقرایی، گردآورندگان: یوسف رحیملو، سیروس برادران شکوهی، یحیی کلانتری، تبریز: انتشارات دانشگاه تبریز، 1370. صص30-322.
قاضی جهان و اخی جهان (2)
نویسنده :محمد اردم
علاوه بر اخیجان و غازیجان، حداقل چندین اسم با ساختی مشابه هم وجود دارد:
1. شیخجان: قریهیی تابع سراجوی شرقی در مراغه. در آناتولی توپونیم شیخجان وجود ندارد. اما بیش از 30 منطقه مسکونی نام شیخلر(Şeyhler) موجود است(در گذشته و حال). حداقل هفت نقطه نیز اسم شیخ(Şeyh) داشته و دارد؛ نام سابق شنکؤی در میلاس(ولایت موغلا) و توپچالی در ارگلی(ولایت زونغولداق) شیخ بوده و روستاهایی با این اسم در ایسکیلیپ(چوروم)، ساری دوزو(سینوپ)، ماردین(نام سابق یایلاکؤی فعلی شیخ علیا بوده) و آشاغی شیخ در قیریق قلعه وجود دارد. در ایران ظاهراً نامگذاری با شیخ کمتر معمول بوده؛ روستایی در سراب و قریهیی در سنقر این اسم را دارند. اسامی دهاتی که در آنها شیخ، لقب است(شیخ احمد، شیخ شعبان و..) به وفور مشاهده میشود.
2. آتاجان: دهی از توابع اوجان شرقی در بستانآباد که در اسناد و اوراق رسمی اغلب آقاجان ضبط میشود. بعید نیست که اسم روستای عطاجان قربانلی(از توابع مراوه تپه در شهرستان کلاله) در اصل آتاجان باشد.
3. آقاجان: اسم نسبتاً رایج و مشهوری بوده و علما و بزرگان متعددی را با این اسم میشناسیم(نظیر حاج ملا آقاجان عالم و عارف آقکندی زنجانی). علاوه بر پسوند آقاجان که در انتهای اسامی قراء و قصبات مشاهده میشود و از ذکرشان صرف نظر میشود(نظیر آق بلاغ آقاجان خان؛ روستایی از توابع اردبیل) چندین توپونیم به شکل آقاجان میشناسیم:
3-1. آقاجان: روستایی تابعۀ دهستان کاهشنگ در بیرجند.
3-2. آقاجان:دهی از توابع بخش رومشکان شهرستان کوهدشت
3-3. آقاجان کندی: از قراء تابعۀ نظر کهریزی
3-4. آقاجان بلاغی:روستایی تابع بخش مرکزی اسدآباد که بالاخص به دلیل وجود کتیبۀ تاریخی سولاق حسین تکهلو در اطراف آن شهرت دارد.
3-5. آقاجان محله:روستایی از توابع بخش رضوانشهر(دهستان خوشابر) تالش.
3-6. آقاجان: محلهیی معروف در کرمانشاه.
البته تعداد "آقاجان"ها محدود به موارد فوقالذکر نیست و جهت اجتناب از اطالۀ کلام، ادامۀ آن ذکر نمیشود.
4. باباجان(Babacan): اسم حداقل یک روستا در آناتولی است؛ واقع در شیران از توابع ولایت گوموشخانه. یکی از ایلات کرمانشاه هم اسم باباجانی داشته که اسم شهرستان ثلاث باباجانی از همین جاست.
در مجموع با قرائن مزبور به نظر میرسد که شکل صحیح اسامی قاضی جهان و اخی جهان، همانند شیخجان و نظایرش، غازیجان و اخیجان است و بهتر آن که به همین شکل کتابت شود و شکل مکتوب بر منطوق منطبق گردد.