قاضی جهان

قاضی جهان

فرهنگ و آداب و رسوم و جلوه های طبیعی و آخرین اخبار دهستان قاضی جهان
قاضی جهان

قاضی جهان

فرهنگ و آداب و رسوم و جلوه های طبیعی و آخرین اخبار دهستان قاضی جهان

در مورد هیئت حسینیه قاضی جهان



 

 

 

در مورد هیئت حسینیه قاضی جهان



هیئت حسینیه قاضی جهان


 

     هیئت حسینیه قاضی جهان از قدیم الایام وجود داشته و در مورد تاریخ تاْسیس آن اطلاع دقیقی وجود ندارد و به نقل از بزرگان از زمان گرویدن مردم قاضی جهان به تشیع و خصوصاً از زمان عهد صفوی، مراسم عزاداری حسینی بنام عزاداران حسینی همه ساله در ماههای محرم و صفر برگزار می شده و به تناسب ایام شهادت و ولادت چهاده معصوم (ع) نیز برنامه هایی برگزار می گردید و در گذشته محل مخصوصی برای اجرای برنامه هیئت نبوده و جلسات هیئت حسینیه بیشتر در منازل برگزار می شد بعدها به همت اهالی و حضور بزرگانی همچون حاج کربلا محمدباقر غلام زاده قاضی جهانی و حاج ابوالفضل دمیرچی (برزگر) خانه باغچه ای در کنار مسجد جامع خریداری و در حدود 1300 الی 1303 هجری شمسی حسینیه ای بصورت کاه گلی ساخته شد که بعدها به مرور زمان و بعلت ازدیاد جمعیت به وسعت ساختمان آن افزوده شده است و پس از 3 بار تعمیر اساسی از زمان پیدایش نهایتاًَ در سال 1378 به همت عموم اهالی و عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت، حسینیه کنونی بازسازی و علاوه بر محل برگزاری جلسات هیئت عزاداران حسینیه قاضی جهان در طول سال و ماههای محرم و صفر از همین محل جهت برگزاری مراسم و مجالس ترحیم و چهلم مرحومین ، مورد استفاده زنان واقع می شود.

     چنانچه گفته شد در پیدایش و تأسیس حسینیه قاضی جهان نقش مؤثر حاج محمد باقر غلام زاده و پدرش بعنوان مسئول و سرپرست هیئت عزاداران حسینیه بر کسی پوشیده نیست و وی تا آخر عمر شریفش به عنوان خادم دربار اباعبدالله الحسین ( ع ) نقش فزاینده ای در تکمیل آن ایفا نموده است بعد از درگذشت وی مسئولیت برعهده مرحوم حاج محمود شیخ علیزاده واگذار می گردد.




 حاج شیخ محمود شیخ علیزاده قاضی جهانی از بزرگان و مفاخر قاضی جهان

 حاج شیخ محمود شیخ علیزاده قاضی جهانی از بزرگان و مفاخر قاضی جهان

     حاج شیخ محمود شیخ علیزاده قاضی جهانی فرزند حاج احمد شیخ مؤذن و برادر کوچکتر شیخ علی از مکتبداران منطقه می باشد وی در سال 1292 هجری شمسی در آغوش خانواده ای مذهبی و روحانی دیده به جهان گشود و از محضر اساتید بزرگی همچون پدر و برادر بزرگوارش و نیز حاج میرزا عبدالله وثوقی بهره های فراوانی برد.

     وی در کنار برادر بزرگوارش در مساجد حاج عبدالله و مسجد حضرت ولی عصر (عج) و نیز در روستای غله زار و دیزج آقاحسن به تدریس علوم قرآنی مبادرت نمود و علاوه بر تدریس، در جلسات حسینیه به بیان احکام و مسائل شرعی می پرداخت و از کتابهای منتهی الامال، تاریخ و      قصص الانبیاء و تتمه المنتهی برای مردم سخنرانی می نمود و در ماه های مبارک رمضان، شعبان و رجب به قرائت دعاها و زیارتنامه مخصوص این ماهها از مفاتیح الجنان می پرداخت.

     ایشان در محل به آشیخ محمود شهرت یافته بود و مرجع مردم در مسائل شرعی و رساله های عملی مراجع عظام بود و علاوه بر سرپرستی هیئت عزاداران حسینیه، نوحه خوان دسته زنجیرزن و شبیه گردان مراسم شبیه خوانی به حساب می آمد وی به جهت مقید بودن به رسومات خاص محلی در مجالس ترحیم و همچنین ضیافتهای بزرگ ، بعنوان مسئول مجلس نهایت احترام مدعوین به ضیافت و مجالس را بجا می آورد و در پذیرائی به نحو احسن انجام وظیفه می نمود تا خدای ناکرده حرمت میهمانی شکسته نشود.

     وی از خادمین پیر دربار ابا عبدالله الحسین (ع) به حساب می آمد و به محض شنیدن مصائب ائمه اطهار بی اختیار اشک از چشمانش جاری می گشت.

     وی بالاخره پس از 90 سال فعالیت مختلف علمی و مذهبی در محرم سال 1382 هجری شمسی دارفانی را وداع گفته و در وادی رحمت قاضی جهان به خاک سپرده شد.

ضرب المثل های رایج در قاضی جهان / آتا بابا سوزلری

ضرب المثل های رایج در قاضی جهان / آتا بابا سوزلری 

ضرب المثلهای رایج در یک منطقه نشان از سیر تغییر و تحولات اجتماعی و رویدادهایی است که در اثر گذشت زمان دهان به دهان و سینه به سینه از نسلهای گذشته به نسل حاضر انتقال یافته و هر روز نسبت به روز قبل پخته تر و موزون تر گردیده است.

در کتاب « قاضی جهان در گذر تاریخ»  تنها به 173 ضرب المثل منتخب تحت عنوان "آتا بابا سوزلری" اشاره نموده بودم چه اینکه برخی از مثل ها که در آنها کلمات دشنام بکار گرفته شده بود توسط ممیزی وزارت فرهنگ و ارشاد حذف شده بودند و برخی از موارد به جهت اینکه جزو اصطلاحات و محاورات روزانه مردم بوده و گاه به یک نظر ضرب المثل محسوب نمی شوند در کتاب حذف شده بود که در این مجال همه ضرب المثل ها جمع آوری شده را بدون هیچگونه حذفی می آوریم:   

ادامه مطلب ...

معرفی کتاب قاضی جهان در گذر تاریخ در شمار ه 40 ماهنامه دهیاری

 معرفی کتاب قاضی جهان در گذر تاریخ 

  

در شمار ه 40 ماهنامه پژوهشی ،آموزشی و ترویجی دهیاری 

 

 معرفی کتاب قاضی جهان در گذر تاریخ در شمار ه 40 ماهنامه پژوهشی ،آموزشی و ترویجی دهیاری  

 

کتاب قاضی جهان در گذر تاریخ تالیف مهندس وحید کاظم زاده قاضی جهانی به تازگی در شماره 40 ماهنامه دهیاری معرفی شده است آنچه می خوانید از این ماهنامه عیناً نقل می شود: 

یکی از ابزارهای توسعه منطقه ای، شناسایی ظرفیتها و پتانسیلهای علمی، فرهنگی، تاریخی، اجتماعی و اقتصادی آن منطقه است که می توان با طبقه بندی اسناد گذشته  و آمارها و اطلاعات گذشته شناسنامه ای جهت معرفی آن به سازمانهای  اداری و تحقیقاتی کشور و علاقه مندان تدوین نمود و همچنین سندی گویا از وضعیت  اقلیمی ، انسانی فرهنگی و اجتماعی برای آیندگان ترسیم نمود.

اینگونه تلاش ها که متاسفانه در خصوص معرفی روستاها کمتر  اتفاق افتاده است در جهت چشم انداز توسعه نقاط مختلف کشور تاثیر بسزایی دارد. گردآوری کلیه اطلاعات در خصوص تاریخچه، فرهنگ و آداب و رسوم یک مکان مستلزم تحقیقات گسترده و بهره گیری جامع از اطلاعات و اسناد موجود مطلعین و بزرگان،  اندیشمندان و مردم منطقه دارد که این امر در  روستای قاضی جهان اتفاق افتاده است.

در کتاب قاضی جهان در گذر تاریخ ، اطلاعات جغرافیایی روستا و مناطق اطراف ، موقعیت  تاریخی و باستانی روستا؛ از تاریخچه ی شکل گیری تا اطلاعات تاریخی در هر یک از  برهه های زمانی و کنش مردم در قبال رخدادها ذکر شده است .

در بخش دیگری از کتاب ویژگیهای اقتصادی مردم قاضی جهان و مشاغل موجود در روستا معرفی شده است. یکی از انواع اطلاعات گردآوری شده در این کتاب، در ارتباط با معرفی اولین مراکز خدماتی و نهادهایی که در روستای قاضی جهان شکل گرفته اند می باشد . برای  مثال اعضای شورای  اسلامی روستا در دوره های مختلف در این بخش معرفی شده اند.

خصوصیات جمعیتی ، اجتماعی و آداب و رسوم عنوان فصل پنجم کتاب است که مطالب جالبی در خصوص دین و مذهب ، لهجه و زبان ، مثل های رایج ، افسانه ها ، بازی ها و غذاهای محلی و مراسم سنتی مرسوم در مناسبتهای مختلف در روستا در این بخش گنجانده شده است.

روستای قاضی جهان مرکز علم و دانش در منطقه بوده  است ، در یکی از بخشهای کتاب پیرامون همین موضوع ، تاریخچه ی آموزش و فرهنگ در روستا شرح داده شده است. اولین مکتب هایی که در قاضی جهان به امر آموزش پرداختند و  پیدایش مدارس جدید و به طور کلی وضعیت سواد و علم آموزی در قاضی جهان ، همگی از مواردی هستند که در این بخش به آنها پرداخته شده است.

در فصل مشاهیر، مشایخ،  نخبگان و هنرمندان ه معرفی زندگی نامه  این افراد از زمان های قدیم تا زمان معاصر  پرداخته شده است.

در بخش انتهایی کتاب  تصاویری از روستای قاضی جهان به عنوان ضمیمه ی کتاب ارائه گردیده است.

قطعاً وجود چنین کتاب هایی که با ارائه اطلاعاتی چنین کامل و جامع به معرفی روستایی خاص پرداخته باشند ، بسیار انگشت شمار است. مطالعه ی این کتاب را به  کل کسانی که به هر شکل علاقه مندند با فرهنگ و آداب و رسوم روستاها آشنایی داشته باشند توصیه می کنیم.

 


 

 

 معرفی  کتاب قاضی جهان در گذر تاریخ

 

کتاب قاضی جهان در گذر تاریخ تالیف مهندس وحید کاظم زاده قاضی جهانی  

 

قاضی جهان در گذر تاریخ (فرهنگ، آداب و رسوم و جلوه‌های طبیعی و هنری)

 

نویسنده : کاظم ‌زاده ‌قاضی‌جهانی – وحید

به همت :انجمن کتابخانه امام علی(ع) قاضی جهان

ناشر:  احرار

زبان اصلی: فارسی

نوع چاپ: چاپی

قطع : وزیری

جلد : شومیز

عکاس : ابراهیم - نویدقاضی‌جهانی

محل نشر : تبریز

تاریخ نشر : ۱۳۸۳/۱۲/۱۹ - ۲۰۱۱-۰۶-۱۴

رده دیویی : ۹۵۵.۳۲۲

تعداد صفحه : ۲۲۴

نوع اثر : تالیف

شماره کنگره : DSR۲۱۱۳/ف‌لا۱۴ک۲

نوبت چاپ : اول

تیراژ : ۱۰۰۰

شابک : ۹۶۴-۵۸۸۸-۸۰-۸

قیمت :  50000 ریال

در این کتاب  دهستان قاضی جهان از توابع آذرشهر واقع در استان آذربایجان شرقی ذیل هفت مبحث اصلی با این عناوین معرفی شده است:

موقعیت جغرافیایی و طبیعی‌

موقعیت تاریخی و باستانی

ویژگی‌های اقتصادی

ادارات، سازمان‌ها و مراکز خدماتی‌

خصوصیات جمعیتی، اجتماعی و آداب و رسوم‌

تاریخ آموزش و فرهنگ

مشاهیر، مشایخ، نخبگان و هنرمندان.

 کتاب با تصاویر برخی شخصیت‌های نامبرده در متن نیز اماکن تاریخ و مناظر طبیعی همراه است. 

 

کتاب قاضی جهان در گذر تاریخ تالیف مهندس وحید کاظم زاده قاضی جهانی 

علاقمندان برای تهیه این کتاب می توانند از طریق مدیریت کتابخانه امام علی(ع) قاضی جهان (4422888- 0412) اقدام نمایند.

نقدی بر کتاب « قاضی جهان در گذر تاریخ » اثر : وحید کاظم زاده

نقدی بر کتاب « قاضی جهان در گذر تاریخ » اثر : وحید کاظم زاده 


از حسن – م . جعفرزاده 

 

کتاب قاضی جهان در گذر تاریخ 



اخیراً کتابی تحت عنوان “ قاضی جهان در گذر تاریخ “ نشر انتشارات احرار تبریز به دستم رسید . این اثرکه مونوگرافی از منطقه ی قاضی جهان ( از دهستانهای تابع آذرشهر ) می باشد ، اثر خامه ی قلم نویسنده ی جوان قاضی جهانی آقای وحید کاظم زاده می باشد .

ضمن اینکه نویسنده ی جوان زحمات و کار در خور تحسین در حق یکی از دهستانهای منطقه انجام داده است که شایسته ی ستایش است .کتاب حاوی بعضی از قصورات و اشتباهات نیز می باشد . از آنجائیکه نویسنده ی این سطور به اثر سازندگی نقدِ دور از آلودگی به تعصبهای وحشتناک و تخریبگر اعتقاد دارد . وظیفه خود دانسته است که در وسع مقال به نقد این اثر بپردازد . باشد ، که مفید واقع شود . دیگر آثار قلمی این نویسنده ی کوشا و جوان را چشم به راهیم . البته این نقد از روی کتاب انجام گردیده است . سی دی همراه کتاب را به - رغم ذکر گردیدن در داخل کتاب - ، کتابفروشی ها عرضه نمی کنند و اعلام بی خبری می کنند و قیمت روی کتاب را دریافت می دارند .


صفحه ی 14 – در ثبت اسامی روستاها بهتر می بود که اسامی تلفظی توسط مردم نیز در کنار اسامی نوشتاری به کار برده می باشد . چرا که از لحاظ « اتیمولوژی » اسامی تلفظی نقش به مراتب ارزنده تری از اسامی نوشتاری ایفا می کنند . مثلاً محله ی « انگی ائولر » که در آذرشهر قرار دارد انگراب نوشته می شود که معنی خاصی ندارد حال اینکه « انگی ائولر » در زبان ترکی خانه های به هم فشرده معنی دارد و دقیقاً بافت این محله نیز آنرا تأیید می نماید . در زمان پهلوی پدر و پسر اسامی بولگه آوار ( از روستاهای تابع اردبیل ) که معنی سرزمین آوار « نام طایفه ای است » می داد به اسامی بی ربط « بقر آباد » آخماقایا « صخره ی لرزان » به احمقیه ( از محلات تبریز) سئوان ( چادر ) به ((سگبان )) ( روستای تابع شبستر ) ، سایین قالا ( قعله ی مقدس ) به « شاهین دژ » ، سولودوز ( دشت پر آب ) به نقده و … جهت مطالعه ی بیشتر رجوع شود به پیوست شماره 3 و 4 کتاب آذرشهر از این قلم.

صفحه ی 13- روستای « تاجینه » در مقام تلفظ مردم « تاجیّنی » و در کتابت « تاج الدین » است .
صفحه ی 13- رودخانه ی نوشین چای در منطقه وجود ندارد بلکه توفارقان چای است که مردم « سیل چایی » نیز گویند . ( رجوع شود به پیوست شماره ی 5 کتاب آذرشهر از این قلم .
صفحه ی 17- عمل به دست آوردن طلا از خاک طلادار را استحصال گویند .

صفحه ی 17- یل ( باد ) [ یئل ]
صفحه ی 19- قزل داغ [ قیزیل داغ ] – بیوک سو [ بؤیوک سو ] – بالا آغ گل
بالا آغ گؤل – بیوک آغ گل [ بؤیوک آغ گؤل ] .

در صفحه ی 29 آمده است « … آنچه معلوم گردیده اینست که نخجیر جان برداری به نام جهان داشته که در دستگاه کسری ، مفتی و قاضی بزرگی بوده است . می گویند این دو بردار هر کدام تصمیم به ایجاد آبادی می گیرند که یکی « آخی جهان » و دیگری « قاضی جهان » را آباد می کند و هر آبادی به اسم خود آنها معروف می گردد » بهتر می بود که منبع معلوم شونده ارائه می شد . اگرم فرضی گیریم که نخجیرجان در« آخی جهان » و جهان « قدجان » را آباد نموده اند و خواهر آنها « توفارقان » را بنا نهاده که به اسم « ده خواهر قاضی جهان » شهرت یافته است ، باید گفت : اولاً چرا توفارقان به اسم « ده خواهر قاضی جهان » مشهور شده است و به « ده خواهر نخجیر جان » شهرت نیافته مگر جز اینست که « نخجیر جان » در دستگاه کسری مشهورتر از برادرش جهان بوده است ، ثانیاً اگر چه در طول زمان کلمات و خصوصاً اسامی می توانند در محاوره تا حدودی تغییر حالت یابند اما تبدیل شدن « نخجیر جان » به « آخی جان » و « ده خواهر قاضی جهان » به توفارقان یا حتی « دهخوارقان » ( البته باید توفارقان را مبنا گرفت چرا در تغییر حالت کلمات اصطلاح کاربرده شده در تلفظ را مبناء می گیرند ) نه تنها بعید بلکه می توان گفت نشدنی به نظر می رسد .


صفحه ی 39 – قضاوت جریان خودمختاری آذربایجان در سال 1324 – 1325 مغرضانه می نماید . اولاً مگر « خود مختاری آذربایجان در چهار چوب هویت های فرهنگی ، نژادی ، جغرافیایی و قومی ترک … که با حفظ تمامیت ارضی کشور ( که ) به خلق آذربایجان نوید می دهند … » جرم و اساساً کار غیر انسانی است ؟ ثانیاً این قسمت در پارادوکس بقیه مطالب است که آمده است « … خواب اتحاد آذربایجان آن سوی ارس را می بیند … » معلوم نیست که حکومت فرقه حفظ تمامیت ارضی کشور را خواستار است یا اتحاد با آذربایجان آن سوی ارس ؟

بایستی در جریان فرقه دموکرات از بینش « قوام السلطنه ای » حاکم بر اکثر نویسندگان و محققان این جریان بیرون آمد . چرا که حکومت فرقه در آذربایجان بر اساس خود مختاری بود نه تجزیه ایران و این حرکت پیشه وری در شرایط اتوکراسی پهلوی الگویی بود برای دیگر خلقهای ایران که کاملاً در ارتباط هم بودند ( رجوع شود به روزنامه ی آذربایجان – سخنرانی های پیشه وری – ارکان فرقه دموکرات آذربایجان « 25 و 1324 » ) و شخص پیشه وری در سخنرانی هایش و مقالاتش ( منشر در منبع بالا ) نجات آذربایجان را الهام بخش برای سایر خلق های ایران می دانست . بر این اساس در دولت پیشه وری وزیر امور خارجه وجود نداشت و خود را تابع سیاست خارجی ایران می دانست . فرقه بعد از چند ماهی با حکومت مرکزی سر میز مذاکره نشست و در جوی دموکراتیک خواسته های آذربایجان مثل پیشنهاد والی از طرف آذربایجان و تأیید آن توسط دولت مرکزی حق تدریس و تحصیل به زبان ترکی آذری ، اختصاص بخشی از درآمد آذربایجان به این منطقه موافقت و والی پیشنهادی دکتر سلام اله جاوید توسط دولت مرکزی تأیید و در آذربایجان بر سر کار آمد و دولت پیشه وری به میل خودکنار رفت . اما حرکت مزورانه قوام السلطنه که متعاقب توافق و لشکر کشی به آذربایجان حاصلی جز کشتار تبعید و زندانی قریب 150000 روشنفکر آذربایجانی و به آتش کشیدن کتب ترکی در میدان ساعت تبریز چیزی غیر از بدبختی ها ( و همان گرانی ها و قحط زدگی ها که در کتاب مؤلف ، سخن رانده ) به همراه نداشت . در زمان فرقه کارهای اسای زیادی چون تأسیس دانشگاه تبریز ( البته بعد از جریان حمله قوام السلطنه دانشگاه تعطیل و در سال 1326 در جریان مسافرت محمد رضا پهلوی دو مرتبه افتتاح گردید که به خاطر زیر سئوال بردن خدمات حکومت فرقه تأسیس دانشگاه را 1326 اعلام می کنند ) برق کشی به خیلی از شهرها ، تأسیس رادیو و تلویزیون و ایجاد کارخانجات بافندگی و راه آسفالت و تقسیم اراضی اولین بار بین مردم انجام گرفت . برای اولین بار در تاریخ ایران زن ایرانی در محدوده ی آذربایجان دارای حق انتخاب کردن و انتخاب شدن در رای گیری ها پیدا کرد و … در این مورد سخن زیاد است برای درک بهتر این برهه از تاریخ کشور بهتر است به آثار نویسندگان بی طرف رجوع کرد نه به تاریخی که عمدتاً متعاقب حمله ی « قوام السلطنه » و در زمان دولت او دیکته شده و ادامه یافته است . کتاب « سرزمین شگفت انگیز با مردمی مهربان » از ویلیام داگلاس مستشرق امریکایی که خود شاهد قضایا بود از آن جمله است .

صفحه ی 73 – سطر 10 ، گیرخ نودانی ـــ ( قیرخ نوودان ) یعنی چهل ناودان .
صفحه ی 96 – در سطر دوم « لیسان » لهجه ی محلی است ، اصل این کلمه « نیسان » که چهارمین برج سال تقویمی کشور ترکیه نیز می باشد .
سطر پنجم ، « قیرخ بش » [ قیرخ بئش ] .
سطر هشتم ، « قورا پیشین » [ قورا پیشیرن ] .
سطر 12 ، بیوک چله [ بویوک چیلّه ] – سطر 13 ، بالا چله --- [ بالا چیلّه ] – سطر 22 ، قریش ــــ [ قارینج ] – سطر 24 ، آدام بویی --- [ آدام بویو ] - سطر 26 ، اولچی --- [ اولچو ] .
صفحه ی 97- سطر اول ، اووج – [ اوووج ] – سطر 6 ، خلچه – [ خالچا ] .

صفحه ی 98 - در نوشتار مثل های رایج منطقه نه جنبه ی لهجه مردم مبناء است نه جنبه ی ادبی زبان ترکی که بهتر بود یکی از این پارامترها مبناء قرار می گرفت . که ذیلاً تصحیح شده ی کلمات در داخل کادر منعکس گردیده است .

1- چراغ [ چیراق ] اوز دیبینه ایشیق ورمز [ وئرمز ] .
2- پیچاق [ بیچاق ] اوز دسته سین کسمز.
3- قودالاسون [ قودالاسان ] قورتی [ قورتو ] چیخار
4- آتا مینماغین [ مینمگین ] بیر عیبی وار آتدان دوشماغین [ دوشمگین ] مین عیبی وار ( آتا مینمک راحاتدی ، آت دان یمماخ [ یئنمک ] چتیندی [ چتیندیر ]
5- یئمه میسن قاز اتینی نه بیلیسن [ بیلرسن ] لذتینی
6- قورد دومانلیغی سوور [ سئور ]
9- هامینی بذر [ بئزر ] ئوزی [ اوزو ] لوت گذر [ گئزر ]
12- نسیه [ نیسییه ] کیرمز کیسیه [ کیسییه ]
13- مالیم خراب [ خاراب ] اولونجان قارنیم خراب [ خاراب ] اولسون
14- آغ ایتین پانبقچیا [ پانبیقچییا ] ضرری وار
15- تویدا اوینیانین [ اوینایانین ] بویون گورللر [ گوررلر ]
16- قویونی [ قویونو ] اولان قودران [ قورددان ] قوخماز [ قورخماز ]
17- حمام [ حامام ] فته سین [ فیته سین ] بلدن [ بئلدن ] آچالدار [ آچارلار ]
18- ادون ندی [ آدین ندیر ] رشید بیرین ده بیرین [ بیرینده بیر ] اشید [ ائشیت ]
23- یوقورت [ یوغورت ] توکولیه یئری قالار ، ایران [ آیران ] توکولسه نیی قالار
24- ائل گوجی [ گؤجو ] سئل گوجی [ گؤجو ]
25- باغدا اریک گوتاردی [ قورتاردی ] سلام علیک گورتاردی [ قورتاردی ]
27- آژ [ آج ] تویوق یوخودا داری گوره ر [ گورئر ] ، ( قره [ قارا ] تویوق یاتار چینه دانندا [ چینه دانیندا ] داری گوره [ گورئر ]
28- آدمی تانیان [ تانییان ] یرده [ یئرده ] قورد یسین [ یئیسن ] ( آدامی تانیان ) [ تانییان ] یرده [ ئیرده ] ایلان چالسین )
30- دادا نمیسان دولمیا [ دولمایا ] بلکه بیر گؤن اولمیا [ اولمایا ]
31- من راضی ، سن راضی آرادا ننیر [ نئینر ] قاضی
32- چوخ یماخلیق [ یئمکلیک ] آزیماخلیق [ آزیئمکلیک ] دان [ دن ] گورار [ قویار ]
33- حالوا – حالوا دئمک له آغر [ آغیز ] شیرین اولماز
37- قوچ اییت [ ایگید یا اییید ] دایی سینا چئکر ، خانیم قز [ قیز ] بی بی سینه
39- یتیمه وار ، وار [ وای ، وای ] دئین {دیین }چوخ اولار چورک ورن [ وئرن ] اولماز
40- آغا نین مالی چخار [ چیخار ] نوکرین جانی
41- بیردا [ بوردا ] منم باغداددا کور خلیفه
42- ایت هورر کروان [ کاروان ] کچر [ کئچر ]
44- بولانماسا درولمامز [ دورولماز ]
45- چاغیران [ چاغیریلان ] یئرده بیت ، چاغیرمیان [ چاغیریلمایان ] یئرده ایت
46- پیشیگین آغزی [ آغیزی ] اته چاتمیر ، دئییر آجیده [ آجیدیر ]
49- یول گدن [ گئدن ] آت قمچی یمز [ یئمز ] ( دوز گدن [ گئدن ] یورولماز )
53- دوه اورناسا [ اویناسا ] قای [ قار ] یاغار
54- ایشمئی [ ایشئمگی یا ایشئمیی ] بس دئییل شیرین چای ایستیر
55- ناهار دان معلومدی [ معلومدور ] شاما ناوار [ نه وار ]
57- ایشلیین یییر بویانی [ بورانی ] ، ایشلمین یییر هارانی
58- ددیلر [ دئدیلر ] عزرائیل اوشاق پایلیر ددی [ دئدی ] نه وریسن [ وئرسین ] نه آلسین
59- ایلانین یارپیزدان خوشی [ خوشو ] گلمز یووا سینین قاباغیندا گوورر [ گویرر ]
61-تازا گلدی بازاردان کهنه [ کؤهنه ] دوشدی [ دوشدو ] نظردن
63- ایت گولاغن [ قولاغین ] کسندن قورخار
64- قیش چیخار اوزی [ اوزو ] قارالیق کوموره قالار
67- ایکی یره [ یئره ] باخان چئری قالار
70- سوزی [ سوزو ] سال یئره صاحبی [ صاحیبی ] تاپار
71- چوخ یاشیان [ چوخ یاشایان ] چوخ بولمز [ بیلمز ] چوخ گزن [ گئزن ] چوخ بولر [ بیلر ]
74- قویون اولمیان [ اولمایان ] یئرده گئچیه [ گئچی یه ] عبدالکریم دئیه للر [ دییرلر ]
80- سوزون دوزون اوشاق دیر [ دییر ]
81- همیشه سو بله [ بئله ] گتمز [ گئتمز ]
84- سوز سوزی [ سوزو ] گتیرر آرشین بئزی
86- تورتولو [ اورتولو ] بازار دوستلوغی [ دوستلوغو ] پوزار
87- ئوزی [ اوزو ] چالیر ئوزی [ اوزو ] اویناییر
88- ئولدی [ اولدو ] وار دوندی [ دوندو ] یوخ
90- قورود ده [ قوروتلو ] آش ایشملی [ ایچملی ] اولار بیرگون سیزده بیر گون بیزده
91- ایشلین [ ایشلیین ] اوکوزی [ اوکوزو ] اله باغلالار [ باغلارلار ]
94- هرنه سالسون [ سالسان ] آشوا [ آشووا ] گلر قاشقوا [ قاشیقووا ]
96-قاچانی قوومازلار ، ییخلانی ورمازلار [ وورمازلار ]
100- آدامین آلتین سوزیاندیرار گازانین [ قازانین ] آلتین کوز یاندیرار
101- سوز اشیدنیندی [ اشیدنیندیر ]
102- دوستدووی [ دوستووو ] باب ایله گورن دسون [ دئیسن ] هابله [ هابئله ]
103- جوجنی [ جوجه نی ] پاییزده [ پاییزدا ] ساراللار [ سایارلار ]
104- بیر الده ایکی قارپوز توتماخ [ توتماق ] اولماز
105- ائله بیر [ ائله بیل ] گمی [ گئمی ] لری غرق اولوب
107- اولمز خدیجه گویر [ گورر ] نتیجه
108- اشیدووی [ اشیدیگیوی ] یا [ اشیددییوی ] ایناما [ اینانما ] تودوغوی [ تودوغووو ] بوراخما
109- قارا گجنین [ گئجه نین ] آغ گونوزی [ گونوزو ] اولار
117- گچی [ گئچی ] جان هارندادو [ حالیندادیر ] قصاب پیی ینی آخداییر [ آختاریر ]
120- یوخدی [ یوخدو ] جان راحادیغی ده [ راحاتلیغی دیر ]
121- حمام سوونیان دوست توتماخ [ حامام سوایلا دوست توتماق ]
122- دل دلی [ دلی دلینی ] گوییب [ گوروب ] چماقین [ چوماغین ] گیزلدیب
123- قوناق قوناق [ قوناغی ] ایستمز ، ائو صاحبی [ صاحیبی ]
124- گلین اوینیاممیه [ اوینایا بیلمیر ] دئییر اتاق [ اوتاق ] ایری ده [ ایری دیر ]
125- سوزووی [ سوزووو ] باجووا [ باجیووا ] دئمه چون باجووندا [ باجیووندا ] باجی سه [ باجی سی ] وارده [ واردیر ]
127- طمعکارین [ تاماحکارین ] قارنی دویار گوزی [ گؤزو ] دویماز
128- آغاج اوز ایچین نن قورت ییه ر [ آغاجی اوز ایچیندن قورت یییر ]
129- یاخجلق [ یاخچیلیق ] ایتمز
132- آللاه جیغالا پار [ پای ] ورمز [ وئرمز ] وئرسه ده خیرین گورمز
133- آللاه داغنا [ داغینا ] باخار قار سالار
134- ال الی یووار الده دونر اوزی [ اوزو ] یووار
135- انصاف [ اینصاف ] دینین یاریسیدیر
137-آللاه بو گوزه [ گوزو ] او گوزه محتاج ائله مه سین [ ائله مسین ]
138- اوزی [ اوزو ] یخیلان [ ییخیلان ] آغلاماز
141- اوز بورکووی قوی قاباقوا [ قاباغیوا ] قاضی ائله [ ایله ]
142- اول [ اوّل ] مسجدین [ مچیدین ] ایچی
143- ایشون یوخدی [ یوخدو ] شاهد [ شاهید ] اُول ، پولون چوخدی [ چوخدو ] ضامین اول [ ضامین اُول ]
144- ایلانی سید احمد الینن [ ال ایله ] توتور
145- ائله ائله [ ائله ایله ] نه شیش یانسون [ یانسین ] نه کباب
146- ائله دانیشیر کی پیشمیش تویوقون [ تویوغون ] گولماغی [ گولمگی ] گلیر
147- ائله یرده [ یئرده ] یاتمازکی آلتینا سو گئچه
148- بالیقی [ بالیغی ] هر وقت [ واخت ] سودان توتسان تزه دور [ تزه دیر ]
149- بش [ بئش ] بارماق بشیده [ بئشیده ] بیر اولماز
150- بشده [ بئش ده ] آلاجاقیم [ آلاجاغیم ] یوخ اوچ ده وئره جاقیم [ وئره جگیم ] یا [ وئره جییم ]
152- بورجلی بوشلینون ساغلتین ایسته ر [ بورجولو بورجولونون ساغلیغین ایستر ]
155- بیر دلی [ ده لی ] بیر قویویا داش سالار مین عقللی [ عاغیللی ] چیخاردا بیلمز
157-پوخ ییه نین [ یییه نین ] قاشقی [ قاشیغی ] بلینده [ بئلینده ] اولار
159- تازیا [ تازی یا ] دییر [ دئییر ] دوت [ توت ] دوشانا [ دووشانا ] دییر [ دئییر ] قاچ
160- تکلیق [ تکلیک ] آللها [ آللاها ] گلیب
167- حق [ حاق ] سوز آجی اولار
168- خالا خاطرون [ خاطیرون ] قالماسون [ قالماسین ]
171- خلقین [ خالقین ] عقلی [ عاغلی ] گوزونده اولار
172- دامارا باخاللار [ باخارلار ] قان آلالار [ آلارلار ]
173-درد بیر اولسا چکمه قه [ چکمه یه ] نه وار
174- دگیرمان نوبتینن [ نووبت ایله ] ایشلر
175- دلی قرمزینی [ قیرمیزینی ] سووه ر [ سئور ] کیچ [ گیج ] سارینی
176- دلیه [ دلی یه ] هرگون بایرامدور [ بایرام دیر ]
177- دیل باشا بلادور [ بلادیر ]
178- زیانین یاریسیندان قایتماق [ قاییتماق ] قازاشدور[ قازانج دیر ]
181- سرچه ندور کلله پاچه سی نه اولا [ سئرچه ندیر کلّه پاچاسی نه اولا ]
182- ساققالیم یوخدور سوزیم [ سوزوم ] کئچمیر
183- سوبایلیق سلطانلیق [ سولطانلیق ] دیر
184- سرباز نه بیلیر هیوا [ هئیوا ] کالدور [ کالدیر ]
185- سوز اشیتماق ادبدندور [ سؤز اشیتمک ادبدندیر ]
186- شریک یاخچی اولسیدی [ اولسایدی ] آللاه اوزی [ اوزو ] ایچون [ اؤچون ] توتاردی
189- ظلمین [ ضولمون ] آخری [ آخیری ] اولماز
190- قانی قانیلان [ قانی ایلا ] یومازلار
191- قصاص [ قیصاص ] قیامته قالماز
192- قاباغا گئچیرسن دییلر [ دییرلر ] بیجدور [ بیجدیر ] دالی قالیرسان دییلر [ دییر لر ] گیجدور [ گیجدیر ]
194- قوری قوری [ قورو – قورو ] قربانون [ قوربانون ] اولوم
196- قیز بادام دور [ بادام دیر ] بالاسی بادام ایچی
198- کچلین آدین زلفعلی [ زولفعلی ] قویاللار [ قویارلار ]
200- کور نه ایسته ر [ ایستر ] ایکی گوز بیری اگری [ ایری ] بیری دوز
201- کورا گجه [ گئجه ] گوندوز بیر دور [ بیردیر ]
203- کیشی توپوردوقون [ توپوردوگون ] یالاماز
204- گجه [ گئجه ] اودونا گئدن چوخ اولار
205- ایلانین دیلین نه نه سی [ ننه سی ] بیلر
206- لای لای بیلرسن نیه [ نییه ] یاتمیسان [ یاتمیرسان ]
207- مالووی [ مالووو ] محکم [ موحکم ] توت قونشوی [ قونشووو ] اوغری [ اوغرو ] توتما
208- مردار [ میردار ] اسکی اوت [ اود ] دوتماز [ توتماز ]
209- مسجد [ مچید ] ائششک ( ائشّک ) باغلا مالی یئر دگل [ دگیل ]
210- من دییرم [ دئییرم ] فدم دمه سن دییرسن [ دئییرسن ] دامنان داما [ دامدان داما ]
211- هر زادین تزه سی ، دوستون کهنه سی [ کوهنه سی ]
212- هر اوخویان ملانصر الدین [ ماللا نصر الدین ] اولماز
214- همان آشدور همان کاسه [ هامان آشدیر هامان کاسا ]
217- یئر برک اولاندا اوکوز اوکوزدن گوره ر[ گورر ]
صفحه ی 115 – بازی گوندوم گوندوم [ قوندوم ، قوندوم ]
صفحه ی 116- « قورما شورباسی » [ قووورما شورباسی ] که قووورما به معنی سرخ کردن است
صفحه ی 117- قوردی آش ـــ [ قوروتلو آش ]
صفحه ی 118 – ساقدوش ، واژه ی ترکی است که درست آن [ ساغ دوش ] که (کتف راست ) معنی لغوی آن است
صفحه ی 121- « ایاق آشما » ـــ [ ایاق آچما ] ( پاگشایی )
صفحه ی 122 – درخت « سوود » ــــ [ سویود ] یعنی [ بید ] 

 

کتاب قاضی جهان در گذر تاریخ