قاضی جهان

قاضی جهان

فرهنگ و آداب و رسوم و جلوه های طبیعی و آخرین اخبار دهستان قاضی جهان
قاضی جهان

قاضی جهان

فرهنگ و آداب و رسوم و جلوه های طبیعی و آخرین اخبار دهستان قاضی جهان

آداب و سنت های مردم قاضی جهان در ماه مبارک رمضان

آداب و سنت های مردم قاضی جهان در ماه مبارک رمضان 

آداب و سنت های مردم قاضی جهان در ماه مبارک رمضان

اوروشلوخ

رمضان در لغت از رمضاء به معنای شدت حرارت گرفته شده و به معنای سوزانیدن، چون در این ماه گناهان انسان بخشیده می شود، به این ماه رمضان گفته اند.

در قاضی جهان نیز مردم ماه رمضان را ماه پرورش و اصلاح نفس و تقویت باورهای دینی و ترویج امور معنوی می دانند.

در این ماه برخی از آداب و سنت های مردم قاضی جهان متمایز از دیگر مناطق بوده و در آن سنت های قاباخلاما و کیسه دوزی با گذشت قرون همچنان پابرجاست.

قاباخلاما (استقبال - پیش دستی)

مردم قاضی جهان از نیمه دوم ماه شعبان خود را برای استقبال از ماه رمضان آماده می کنند.

مردم با نظافت و خانه تکانی، از چند روز مانده به ماه رمضان به پیشواز این ماه می روند که در زبان محلی بدان  قاباخلاما (استقبال) گویند.

قاباخلاما سنتی است که حتما باید پیش از ماه رمضان اجرا شود تا همه جا برای حضور در میهمانی بزرگ خداوند آماده و پاکیزه باشد.

در این میان نظافت و غبارروبی مساجد با همکاری مردم و روحانی محل از اعمال قطعی است که از سال های دور انجام می شود.

در غروب روز آخر ماه شعبان مردم به پشت بام ها و بلندی ها می روند تا ماه را رؤیت کنند، امروزه با نفوذ رسانه در بیشتر نقاط این امر برای مردم آسان شده است.

پیشواز (استقبال از رمضان)

مردم آذربایجان شرقی یکی دو روز مانده به فرا رسیدن ماه رمضان به استقبال این ماه می روند و علاوه بر خانه تکانی، غبارروبی مساجد و سایر آیین های استقبال به لحاظ روحی و فکری خود را با روزه گرفتن آماده ماه رمضان می کنند که به آن اصلاح محلی پیشواز می گویند.

- رویت هلال ماه و نگاه کردن به آئینه

پیشینه رویت هلال ماه در قاضی جهان حکایت جالبی دارد.

پیش از اینکه رادیو و تلویزیون وارد جامعه ایران شود، روستاییان برای رویت هلال ماه به پشت بام ها می رفتند و ساعت ها منتظر می ماندند.

همزمان با آنها چندین سوار به روستاها و شهرهای اطراف می فرستادند تا خبر رویت هلال ماه بیاورد.

از دیگر باورهای قاضی جهان در خصوص رویت هلال ماه این بود که بزرگترها بعد از رویت هلال ماه رمضان، به چهره یک کودک معصوم یا یک فرد مومن و نمازخوان نگاه می کردند و اعتقاد داشتند که نگریستن به صورت آدم های بی نماز و روزه خوار، خوش یمنی درپی نخواهد داشت.

نگاه کردن به آیینه و فرستادن صلوات بر محمد و آل محمد (ص) بعد از رویت هلال ماه هنوز هم به عنوان یک رسم در بین پیرمردان قاضی جهان مرسوم است.

این عادت بر این اعتقاد مبتنی است که باید در ماه رمضان دل مومن همچون آیینه صاف و روشن باشد و از ناپاکی ها پاک شود.

پیرمردان برای این منظور همواره آئینه کوچکی در درون جیب خود داشتند و بعد از اینکه خود به رویت آیینه می پرداختند، با فرستادن صلوات چندین بار آئینه را به دور خود و اهل خانواده می چرخاندند.

هر چند این رسم در سالیان اخیر به دلیل توسعه رسانه های گروهی، موضوعیت خود را از دست داده اما هنوز که هنوز است بسیاری از پیرزنان و پیرمردان برای این کار مبادرت می کنند.

- پیشواز از روحانی

از سه دهه قبل به بعد همچنین قبل از آغاز ماه رمضان از طرف مردم قاضی جهان که روحانی ساکن ندارند، نمایندگانی به نزد امام جمعه شهر آذرشهر فرستاده می شود و از آنها درخواست می کنند که یک روحانی را به نمایندگی از خود به قاضی جهان بفرستند.

روحانی فرستاده شده را با سلام و صلوات به قاضی جهان می بردند و هر شب در خانه ای مهمان می شد تا ماه رمضان به پایان برسد.

- تبریک حلول ماه رمضان

در برخی از نقاط هم، به دنبال حلول ماه رمضان، مردم به خانه علما و بزرگان دینی رفته و فرا رسیدن بهار قرآن را به آنها تبریک می گویند.

- تسلیت به خانواده تازه درگذشتگان

یکی از نخستین مراسم مورد توجه مردم قاضی جهان در این ماه این است که افراد فامیل، دوستان و آشنایان به منزل خانواده های داغداری که بستگان خود را به تازگی از دست داده اند رفته و به آنها تسلیت می گویند.

قاضی جهان ها ماه رمضان را عید می دانند زیرا سنت تسلیت به بازماندگان یک متوفی ویژه اعیاد است به این صورت که هر گاه فردی در فامیل یا آشنایان فوت شود سایر بستگان در اولین عید پیش رو برای تسلای خاطر بازمانده و آرزوی این که از این پس شادی در آن خانه جاری باشد به خانه متوفی می روند.

- نزیه یا ماهی یا تندیرکوکه سی

مردم قاضی جهان با خانه تکانی به استقبال ماه رمضان می روند و یکی دو روز مانده به آغاز ماه رمضان مردم فطیری به نام نزیه یا ماهی یا تندیرکوکه سی درست می کنند.

نزیه یک نوع نان محلی مغزدار است که روی آن با چنگال و ته استکان نقش بندی می شود. این فطیر از شیرینی های مخصوص ماه رمضان است.

-بیدار کردن برای اوباشدان (سحری)

در قدیم الایام در قاضی جهان مردم برای بیدار شدن برای (اوباشدان) سحر ماه رمضان از روش های گوناگونی از جمله بانگ خروس، صدای نقاره، طبل و شیپور و کوبیدن دیوار همسایه استفاده می کردند که امروزه این رسم نیزبا توسعه وسایل ارتباط جمعی بسیار کمرنگ شده است.

امروزه نیز برای بیدار شدن برای اوباشدان (سحری) با وجود استفاده از ساعت های زنگدار به همسایه ها و آشنایان نیز می سپارند که در صورت روشن نبودن چراغ خانه با تلفن یا با زدن زنگ خانه آنها را بیدار کنند.

برخلاف مراسم افطار در قاضی جهان ، آداب و رسوم سحری بسیار ساده و سبک است. بیشتر مردم به هنگام سحر از غذاهای سبک مانند کره و پنیر و ماست استفاده می کنند. چای نیز یک پای ثابت سفره سحری است.

- افطاری

در شب دوم ماه رمضان نیز رسم بر این است که اعضای کوچک خانواده مانند پسرها و دخترها و عروس ها و دامادها به خانه بزرگترها رفته و افطار می کنند.

افطاری دادن یکی از رسوم ویژه این ماه در قاضی جهان است به ویژه اینکه این رسم  هم اکنون از رونق بسیاری برخوردار است.

میهمانی افطار با دعوت قبلی مرسوم است به طوری که امروزه دعوت میهمانان از اواسط ماه شعبان آغاز می شود. در برخی از خانواده های پرجمعیت وضعیت به گونه ای است که به غیر از یکی دو روز، اعضای یک خانواده تمام افطاری های ماه رمضان را در منازل دوست و فامیل مهمان هستند.

- سفره های افطاری

سفره های افطاری به ویژه در قاضی جهان از تشریفات خاصی برخوردار بوده به طوری که تنوع غذایی و رنگینی این مراسم در دیگر نقاط کشور به چشم نمی خورد.

مردم قاضی جهان عقیده دارند افطاری از بقیه میهمانی ها جدا بوده و از صفای خاصی برخوردار است.

بانوان قاضی جهانی همواره به کدبانویی شهره اند اما در ماه رمضان همه سعی می کنند بالاترین درجه هنر آشپزی و سفره آرایی خود را به نمایش گذارند.

تنوع غذایی و تزیین سفره های افطاری در این ماه بسیار قابل توجه است. پنیر و گردو و همچنین سوپ یا آش همواره یک پای ثابت غذاهای قاضی جهان است. برنج و خورشت های مختلف بسته به توان خانواده ها از کباب و مرغ گرفته تا قیمه و قورمه سبزی مورد استفاده قرار می گیرد.

پیش غذا هم از عناصر مهم سفره افطاری است که در این میان فرنی، شیر برنج، انواع دلمه، کتلت، کوکو، سالاد، ختایی، اهری، حلوا، خرما و انواع مربا بیشتر مورد استفاده قرار می گیرند.

وجود خرما و نمک در سفره افطاری از ملزومات محسوب می شود زیراعقیده مردم منطقه بر این است که افطاری حضرت امیر (ع) با خرما آغاز می شد و بر این موضوع اصرار وجود دارد.

- احیا گجلری(شب های قدر و احیا)

مراسم شب های احیا (احیا گجلری) از روحانیت و معنویت خاصی برخوردار بوده که مردم این منطقه تلاش می کنند از فیض این شب ها بی نصیب نمانند.

در قاضی جهان مردان در در شب های قدر در مساجد تا به سحر به دعا و نیایش مشغولند و زنان نیز بیشتر به نوبت در خانه یکی از همسایگان جمع شده و به مراسم ویژه این شب ها می پردازند و یا همچون مردان در مساجد شب زنده داری می کنند.

-انفاق و احسان

مردم قاضی جهان علاقه خاصی به انقاق و احسان در ماه رمضان دارند. پخش مواد غذایی به صورت غیر مستقیم، افطاری در محلات فقیرنشین، قرض الحسنه، توزیع کفش و لباس در مدارس، افطاری به دانش آموزان فقیر به همراه اولیای آنها از رسوم تبریزی ها در ماه رمضان است .

- فطریه

در آخرین روز ماه رمضان سرپرست خانواده ها در قاضی جهان با محاسبه میزان فطریه افراد آن را از قوت سالانه یا از پول توی جیب جدا کرده و در محل خاصی قرار می دهد.

فطریه شامل آرد یا گندم می شود که سرپرست خانواده آن را در پشت در و در داخل منزل قرار می دهد که در اولین فرصت به افراد فقیر و مستمند تحویل دهد.

-خداحافظی با رمضان

در روز پایانی ماه رمضان بعد از ادای فریضه مغرب و عشا، آیین خداحافظی ماه رمضان برگزار می شود که این آیین شامل نمازهای مستحبی و دعاهاست.

در میان برخی از مردم قاضی جهان رسم است که مادر خانواده، کاسه ای را پر از گندم می کند و از بزرگ تا کوچک بر روی آن دست می زنند.

همه سعی می کنند در هنگام اعلام عید در خانه های خود باشند تا فطریه شان به گردن کس دیگری نیفتد، مردم قاضی جهان معتقدند که باید فطریه را در همان روز اول ادا کنند.

نماز عید فطر

نماز عیدفطر در قاضی جهان در مسجد جلمع برگزار می شود . بعد از برگزاری با شکوه نماز عید فطر مردم به دید و بازدید می روند و به خصوص به کسانی سر می زنند که اول بایرامشان است یعنی عید نو آنهاست،خانواده هایی که تازه درگذشته دارند شامل این دید و بازدید و عید می شوند که با چایی و خرما پذیرایی می شوند.

اما هلال ماه شوال که به بام باختر آسمان نقش بست، حلول شوال و پایان رمضان حتمی است و فردایش عیدفطر است و شادی و نشاطی دیگر و به شکرانه توفیق یکماه روزه داری و منزلت در جوار محبت پروردگار را جشن و سرور و شادمانی خانواده ها را در بر می گیرد.

ضرب المثل های رایج در قاضی جهان / آتا بابا سوزلری

ضرب المثل های رایج در قاضی جهان / آتا بابا سوزلری 

ضرب المثلهای رایج در یک منطقه نشان از سیر تغییر و تحولات اجتماعی و رویدادهایی است که در اثر گذشت زمان دهان به دهان و سینه به سینه از نسلهای گذشته به نسل حاضر انتقال یافته و هر روز نسبت به روز قبل پخته تر و موزون تر گردیده است.

در کتاب « قاضی جهان در گذر تاریخ»  تنها به 173 ضرب المثل منتخب تحت عنوان "آتا بابا سوزلری" اشاره نموده بودم چه اینکه برخی از مثل ها که در آنها کلمات دشنام بکار گرفته شده بود توسط ممیزی وزارت فرهنگ و ارشاد حذف شده بودند و برخی از موارد به جهت اینکه جزو اصطلاحات و محاورات روزانه مردم بوده و گاه به یک نظر ضرب المثل محسوب نمی شوند در کتاب حذف شده بود که در این مجال همه ضرب المثل ها جمع آوری شده را بدون هیچگونه حذفی می آوریم:   

ادامه مطلب ...

نوروز باستانی در قاضی جهان

نوروز باستانی در قاضی جهان  

نوروز باستانی در قاضی جهان      

نوروز باستانی در قاضی جهان   

نوروز باستانی در قاضی جهان

آداب و مراسمی که در ایام نوروز به اجرا در می آید با مختصر تفاوتی در سایر نقاط ایران نیز مرسوم می باشد. مردم قاضی جهان بنابر عادت دیرینه خویش یک ماه قبل از تحویل سال با سبز کردن دانه های گندم، جو، عدس و سایر حبوبات به استقبال نوروزی می روند که نه تنها عیدی باستانی است بلکه بعد از اعیاد مذهبی غدیر، قربان، فطر ، نیمه شعبان و مبعث ، آنرا بزرگترین عید خود می دانند، عیدی که جهت تکریم آن از سوی حضرت امام جعفر صادق (ع)  نیز توصیه ها و رهنمود هایی به همراه دارند.

مردم یک هفته قبل از فرا رسیدن نوروز خانه تکانی می کنند ، کلیه اثاث منزل را گردگیری و تمیز می نمایند، البسه و رختها را می شویند و در شب قبل از تحویل سال به دیدار خانواده های سوگوار می روند تا آنان را برای شرکت در جشنهای نوروز آماده کنند همچنین در روز پنج شنبه آخر سال به زیارت اهل قبور می روند، پخش خرما و حلوا از حسنات رایج این روز است و عقیده عمومی بر این است که با این عمل موجبات آمرزش مردگان را فراهم می آورند.

مردم قاضی جهان در لحظه تحویل سال نو خود را مقید به حضور در مسجد جامع می کنند و معتقدند هر کس در این لحظات در خانه خدا حضور یابد تا آخر سال با یاری خدا خیر و برکت را به خود و خانواده اش همراه خواهد ساخت. مردم همزمان با تحویل سال نو لباسهای نو خود را پوشیده و دعای مخصوص تحویل را بصورت دسته جمعی تلاوت کرده و برای همه مسلمانان جهان و مردم کشورمان آرزوی بهروزی و سلامتی می کنند. پس از آن بوسیله ظرف های مخصوصی از آب تحویل که در مسجد جامع توسط ریش سفیدان مهیا می شود به همراه آیینه و نبات و مقدار حنایی که  تهیه کرده اند وارد منزل می شوند. پس از تحویل سال نو، بزرگ خانواده و فامیل به همه افراد منزل عیدی می دهد و مردم از یکدیگر سفتهء آغاز سالی می گیرند.سپس مردم به دید و بازدید بزرگان، همسایگان و اقوام و دوستان میروند.

یکی از نکات درخور توجه نوروز قاضی جهانیها ،اهمیتی است که مردم آن به آرایش و چیدمان سفره نوروز می دهند و می توان گفت که چنین سفره های رنگینی نه تنها در سطح منطقه و بلکه در کل کشور به ندرت یافت می شود. درسفره های نوروزی قاضی جهان موارد زیر را می توان یافت :

1- باسلوق 2- شیرینی نخود 3- باقلوای گردو 4- باقلوای بادام 5- شیرینی برنج 6- سجوق 7- کشگوردویوز شِکیل (۱۳۵۴ اینجی ایل ) بیر نمونه قدجهاندا دوزَلینن ناققیشلارداندی، کی نوروز بایرامینا یاخین قدجهانین اولرین ، اِوبَه اِو گزردی و بایرام مِژمِیلرین اوز حضوریله بَزردی. مش و نخود 8- آجیل 9- شکلات 10- میوه 11- میانپر 12- نازیه وماهه (نان محلی) 13- آئینه 14- ماهی 15- سیر 16- سماق 17- سرکه  18- سکه  19- سبزه 20- گل 21- سنجد  22- سمنو 23- تخم مرغ رنگ کرده  24 - گیروازا  25- یددی لوون (هفت قلم)  26- شیرینی دارچین  27- شیرینی نان و شکر 28- شیرینی زنجبیل 

 

عزیز قدجهانلی وطنداشلاریم،

قدیم زامانلاردا، نوروز بایرامینا نِچه گون قالمیش اولرده ماهی ( تندیر کوکه سی ) پیشیرردیلر و ماهیلارین اُوستونه زفرانی « ناققیشینان» ناققیشلاردیلار.

گوردویوز شِکیل (۱۳۵۴ اینجی ایل ) بیر نمونه قدجهاندا دوزَلینن ناققیشلارداندی، کی نوروز بایرامینا یاخین قدجهانین اولرین ، اِوبَه اِو گزردی و بایرام مِژمِیلرین اوز حضوریله بَزردی. 

 

سیزده بدر 

مردم قاضی جهان روز سیزده فروردین را به اعتبار آداب باستانی در دشتها، باغها و کوههای اطراف بخصوص «قزل داغی » سپری می کنند. گردش سیزده بدر در زندگی مردم به قدری ریشه دار و عمیق می باشد که علیرغم شرایط نامساعد جوی نیز گردش در صحرا را به ماندن در خانه ترجیح می دهند.

‏قاضی جهان فولکلوروندا،نغمه ‏لر/ واژگـان فرهنگ لغات قالیبافان قاضی جهان

قاضی جهان فولکلوروندا، نغمه ‏لر 

 

 واژگـان فرهنگ لغات قالیبافان قاضی جهان  

 

قالیچه بافت قاضی جهان

 

نغمه ‏لر موعین موناسیبته گؤره اوخونار. امک نغمه ‏لری اینسانلارین ان قدیم یارادیجیقلاریندان ده. ایلکین اینسانلار ایشلرین بیرلیکده گؤروب، باشا چاتدیراردیلار. هر ایش قوروپوندا، ایشین آغیر یوکونو یونگوللتمک اوچون بیر – بیریله اویغون طرزده موعین ریتم ایله چالیشیردیلار، هر ایش مثلا آغیر بیر داشی دیغیرلاتماق، گمی سورمک، یئر شوخوملاماق و... دائما تیکرار اولان و نظمه تابع بیر حرکتلردیر، اینسانلارین ایش پروسه‏ سینده موزون حرکتلری واردیر، مثلا بیر – بیری ایله ایره‏ لی گئدیب، دالی چکیلردیلر، اللرینی بیرلیکده قووزاییب، ائندیرردیلر. ائله بو ریتملرله اویغون ایلک موسیقی لر و ایلک رقصلر یارانمیشدیر. اورتاق ایش گؤرونجه، ایشین موعین ریتمی، بدن، ال و آیاقلارین موزون حرکتی، چکیش‏لرین و باشقا ایش وسیله ‏لرینین بیر – بیریله توخونما سسی، اینسان نفسلرینین بیر – بیرینه قووشوب، بیرلشمه سی موعین ریتم و هاوا یارادیر. همین هاوا و موسیقی ایله اویغون بعضا اینسانلارین آرزو، امللرینی تمثیل ائدن سؤزلر ده اورتایا چیخیر. و بئله ‏لیکله امک نغمه‏ لری یارانیر.

بیزیم کندیمیز قدجهان دادا بیر چوخ ایش ساحه‏ سینده او جومله‏دن جوت سورنده، قویون ساغاندا، یون اییره‏ نده، اووچولوقدا، خالچا توخویاندا و ... اؤزونه مخصوص نغمه‏ لر اوخونار.

فرش توخویانلار دا دزگاه باشیندا سس – سسه وئریب، بئله اوخویارلار:

بوردان اوزاق باکیدی

تئللری یاناکیدی

عؤمرومده بیر یار سئودیم

اودا یانیمداکیدی

        ***

چوخ خوش اوخور قناره

چیخمامیشام ناهاره

عؤمروم قورتولدو آللاه

چیخمادی بو کناره

       ***

میللت باغیندا یاتدیم

هر فیکری باشدان آتدیم

چکمه‏ دی اون یئددی گون

بیر خالچانی چیخارتدیم

       ***

حیتلری شافتالی

فیرنگی دون بافتالی

سندن خواهیشدیم بودور

کئچل باشین چک دالی

       ***

ایلمک، ایلمک قوش ایلمک

قانادی گوموش ایلمک

من دالییا قالاندا

یئیین – یئیین دوش ایلمک

       ***

ایلمک ساللام، پول آللام

اربابین قیزین آللام

ارباب قیزین وئرمه‏ سه

ایلمه‏ یی ترسه ساللام

       ***

کرخانادا ایشلرم

سینامادا خشلرم

پالتاریم جیریق اولسا

دؤوره ‏سین چیریشلرم

       ***

ایشلریمیز دوشدو دارا

بارماقلاریم اولدو یارا

اربابدا بیراینصاف اولا

منه وئره شاییردانا

تعدادی از اشعاری که قالی باف به هنگام کار با صدای بلند می‌خواند را در اینجا می آورم این اشعار بسته به شرایط خاص مثل گرما، سرما، شادی، غم، خستگی و ... با حرارت تمام خوانده می‌شدند.  

 

این دست نوشته نمونه ای کوچک از یک کلکسیون تحقیقاتی در بارهٔ قاضی جهان می باشد که در سال ۱۳۵۵ نوشته شده است. (از آقای محمد باباخانی قاضی جهانی)  

این دست نوشته نمونه ای کوچک از یک کلکسیون تحقیقاتی در بارهٔ قاضی جهان می باشد که در سال ۱۳۵۵ نوشته شده است. (از آقای محمد باباخانی قاضی جهانی) 

وقتی که فرشی تقریباً رو به تمام شدن می گذارد و فقط 30 یا خورده ای لای از فرش باقی می ماند بچه ها دسته جمعی شعرهایی می خوانند که در مورد ارباب است و در این اشعار از ارباب شاگردانه می خواهند و در قاضی جهان رسم بوده است که در پایان هر فرشی ، ارباب پولی را به عنوان شاگردانه به شاگردانش می دهد این اشعار عبارتند از:

ایلمری سالّام مدّیه

ارباب چخدی مکّیه

اربابن پولی چوخدی

تپبلیر متکّیه

ایلمک ساللام، پول آللام               

اربابین قئزئن آللام                      

ارباب قئزئن وئرمه سه                

ایلمکی ترسه ساللام

ایشی سالدوخ لَوَرَ

بیرلای قالدی سَحَرَ

گدون اربابه دیون

شایدانا حاضر له سین

  فرشی سالدیخ لور

گالدی گوره گوره

گدین اربابادیین

شایدانا قالماز سحره 

واژگـان فرهنگ لغات قالیبافان قاضی جهان:

 

آتمئشلئق: ریزفرش، یعنی تعداد گره هایی که در هر 7 سانتی متر زده میشود اگرٌ 60 بوده باشد. ریزفرش "آتمیشلیق" است.

آچارسالان: وسیله‌ای برای تنظیم شلی و سفتی تارهای قالی و بالا بردت ارتفاع دار.

آچئق: روشن . معمولاٌ این کلمه پسوند کلماتی است که از آن معنای روشنی می‌فهمیم.

آراگول: گل وسط فرش یا ترنج است. "آراگول" را یک قالیباف گره میزد.

آغ: سفید و رنگ خامه سفید.

آغ آپباغ: سفید سفید یا بسیار سفید.

آغاردی: سفیدی بین دوردیف فرش با هم(ردیف ما قبل و ما بعد). آغارماق، از پشت فرش دیده میشد. معمولاٌ زمان فروش فرش، برای کاهش نامرغوبیت آن این سفیدیها را با جوهر مداد رنگ میکردند. این سفیدی بر اثر ضربات نامرتب دفه ایجاد میشود.

اعلاء فرش: فرش ریزبافت و اعیانی که معمولاٌ با ابریشم بافته میشود.

ال ده برت: "بجنب". دستور اوستا به شاگرد.

الغاج: نوعی نخ کلفت که بین ردیف های فرش بکار می رود.

اللی لئق: فرش ریز بافت 50 گره در هر 7 سانتی متر.

اوتوزلوق: فرش معمولی 30 گره در هر 7 سانتی متر.

اوره: تخته‌ای مثلث شکل که برای سفت کردن دو ستون پائینی و بالائی فرش بکار می‌رود.

اوزاتتون: "درازش کردی" منظور آن است که شکل فرش بد بافتی و بیش از اندازه عریض اش کردی.

اوستونه: روی هم. مثل دستوره« گره سیاه بر روی همان گره سیاه بزن».

اوستونه قویماق: وقتی اوستا در انتهای روز هنوز سهم روزانه فرش بافی اش را تمام نکرده باشد برای رهایی از کار  به شاگردها دستورمیدهد، این ردیف را عین ردیف قبل ببافند، البته این عمل اثر نامطلوبی برکیفیت نقش ونگار فرش میگذارد.

ایپ: خامه.

ایتیتمک: تیز کردن، تیز کردن چاقو یا قیچی برای بریدن بهتر.

ایدون: کجش کردی. وقتی اوستا بر اثر بی توجهی گل یا بوته ای از فرش را مقداری جابجا میکند شکل گل کچ میشود.

ایرمیلئق: فرش معمولی یا متوسط یا وسط 20 گره در هر 7 سانتی متر.

ایلمک: گره فرش، شاگرد فرش بافی وظیفه دارد گره‌ها را بهم زند. قالیباف را ایلمک سالان میگفتند.

بشئین کچ بیردانا: 5 گره را رد کن و ششمی را گره بزن. این نوع دستورات از طرف اوستا برای خطوط اصلی نقشه در فرش به شاگرد صادر میشد. خصوصاٌ در فرشهائی که معمولاٌ یک چهارم نقش و نگار فرش در سه چهارم دیگر تکرار می‌شد، عملی‌تر بود.

بوی آتماق: با تار قالی بازی کردن. اینکار مهارت قالیباف را می‌رساند. او با ابتکار نوعی صدا مثل صدای تار در میآورد.

بویاغ: رنگ رنگرزی.

بوی چکماق: تار فرش را کشیدن . بافتن فرش پس از این مرحله آغاز میشود.

بویلوغ: تار قالی. جنس آن از پشم است و نوع آن عبارت است از 20 – 30 – 40 و ... نازکی و کلفتی آن بسته به نیاز فرش باف و نوع فرش از جهت‌ریزی و درشتی تعیین میشود.

بیرجوت: یک جفت. دستور بافتن خطوط اصلی فرش به شاگرد از طرف اوستا.

بیلوء: سنگ مخصوصی که با آن چاقو و قیچی را تیز میکنند.

پرچم و ورماق: پرچم زدن. وقتی اوستا بسرعت در اول کار ردیف خطوط اصلی یا سایه فرش را میبافد، شاگرد موظف است بدنبال او بقیه جاهای خالی را با گره‌های خود پرکند. فاصله یک گره خطوط یا سایه با گره بعدی خطوط وسایه رایک خانه میگویند که بوسیله اوستا بر جای می‌ماند. اگر رنگ زمینه یا خانه‌ای که باید شاگرد کار کند مشکوک باشد اوستا برای جلوگیری از اشتباه شاگرد گرهی را زده و آن را در هوا معلق می‌گذارد تا شاگرد با دیدن رنگ آن بداند این خانه را با چه رنگی بایدپر کند.

پرداخت لاماق: پرداخت دادن یا بریدن یکنواخت خامه‌ها بطوریکه نقش زیر آن واضح گردد.

پرده: نوعی از فرش که معمولاٌ با نقش و نگار بسیار ریز و با ابریشم بافته می‌شود.

پوسته‌ای: رنگ پوست و توی دانه پسته تقریباٌ سبز روشن.

پیچاق: چاقو که ابزار اصلی فرش بافی است. بوسیله آن گره‌ها زده می‌شود. (شکل شماره 1)

تخته بند: تخته درازی که قالی‌باف بر روی آن می‌نشیند و کار میکند.

توروش: همان ترنج و یا گل وسط فرش.

تیان: دیگ بزرگی که در آن خامه یا ریسمان را رنگ می‌کنند.

تیرپوتتاماغ: اینکار که شامل دو مرحله است  باعث می‌شود گره‌های بافته شده کاملاٌ به ردیف پایین خود بچسبند و در جای خود سفت شوند. این کار بوسیله اوستا انجام می‌شود و ابزار او در این کار شیش و دفه است.

تیفتیک: ضایعات پشم که بر اثر سایش گلوله گلوله شده و بر روی فرش می نشیند.

جهره: دوک نخ ریسی.

چینائی:  رنگ درخت چنار (برگ)

حاشی یه: کناره یا حاشیه فرش که به دو صورت است: حاشیه کوچک و حاشیه بزرگ.

خالچا: نوعی فرش کوچک یا قالیچه.

خطله مک: سایه یا خطوط اصلی فرش را گره زدن،  این عمل بوسیله اوستا انجام می‌شود.

خلفه: کسی که وظیفه خرید و فروش خورد و خوراک قالی بافان را بعهده دارد.

دزگاه: دستگاه یا دار قالی.

دفه: وسیله ای که با آن عمل تیرپوتد اماق انجام می گیرد. (شکل چهارم)

دمیری: رنگ آهنی یا طوسی تیره.

دویون یا دوگون: گره کور قالی بافی بر اثر اشتباه عمدی و سهوی .

ده یر: برای بازدهی بهتر کار قالی باف بر روی داری که چند شاگرد در آن کار می‌کنند، سهم هر کس را با توجه به عواملی چون جنس، قدرت بدنی، میزان دستمزد معین می‌کنند که به آن ده‌یر میگویند.

ریزه‌ماهی: اسم خاصی از نقشه فرش  که در آن گل و بوته‌های ریز زیادی دیده می‌شود.

ریه دی: رگه بودن در رنگ فرش. معمولاٌ وقتی قالی باف خسته می شود و نمی تواند رنگهای نزدیک به هم را از هم تمیز دهد دو رنگ نزدیک به هم را اشتباهاٌ می‌بافد که این عمل بعداٌ نشان می‌دهد دو رنگ در عین نزدیکی به هم با هم متفاوتند.

زرچه رک: نوع خاص اندازه‌ای فرش.

زرنیم: نوع خاص اندازه‌ فرش که معمولاٌ عرض آن یک متر و طول آن یک و نیم متر است.

زنجیره: حاشیه بسیار باریک که در کناره‌های فرش و در دورتادور آن دیده می‌شود.

ساخلا: نگهدار.

ساری: رنگ زرد.

سوء: خط باریکی از گره‌های یک رنگ که حاشیه، بالا حاشیه، لور، متدی و زنجیره را از هم جد میکند.

سورمه‌ئی: رنگ سرمه‌ای یا آبی خیلی تند.

سوغانی: رنگ پوست پیاز

شئخ صفی: نوع خاصی از نقشه فرش .

شایدانا: شاگردانه که آن را شاگرد در انتهای یک قالی از خریدار می‌گیرد.

شاییرد قونا غلئغی: مهمانی شاگردها که معمولاٌ در ماه رمضان از طرف ارباب یا صاحب کارخانه داده میشود.

شیش: سیخ که وسیله رد کردن نخ کلفت از لابلای تارهای قالی است.

شکری: رنگ شکری که کمی تیره‌تر از سفید است.

شم: ماده جامدی که از جنس شمع یا پارافین می‌باشد. کشیدن آن بر تار قالی کار ابزار قالی‌بافی را آسان می‌کند.

شیرازه: حاشیه طولی قالی‌ها را که با پیچاندن نخ بر دور تار انتهایی قالی انجام می‌شود شیرازه گویند.

صورت : فرشی که در آن چهره یا صورت شخصی را می‌بافند.

غلط سالماق: از لحاظ رنگ اگر شاگرد در گره زدن اشتباه کند آن را غلط سالماق می‌گویند. (مثلاٌ بکار بردن آبی بجای قرمز)

قابال: سهم کار روزانه یک قالی باف.

قاشی ین: وسیله‌ای شانه مانند که برای صاف کردن پرزهای اضافی فرش بکار میرود.

قرقره: نازیک الغاج را بر آن می پیچند تا موقع استفاده از آن با چرخش قرقره به آسانی کشیده شود.

قره: رنگ سیاه.

قوبا: نوعی نقشه فرش .

قویروق:‌ دم. کاربرد آن در فرش بافی انتها یا نخی است که بوسیله آن گلوله نخ و خامه را آویران می‌کنند.

قهوه‌ئی: قهوه ای.

قیچی: ابزاری که برای بریدن نوک خامه بر سطوح فرش بکار می رود. 

قئرخلیغ: فرشی که در هر 7 سانتی متر آن 40 گره زده شده باشد.

قیرخماق: عملی است که با آن سطح فرش را با قیچی صاف می‌کنند و نقش و نگار فرش هم سطح می‌گردد.

قئرخئم: ضایعات پشمی که در عمل قیرخماق بر جای میماند، از آن در ساختن متکا و ... استفاده می‌کنند.

قئرمئزی: قرمز.

کاکوئی: رنگ کاکائوئی یا شکلاتی .

کلف: کلاف نخ، ریسمان، خامه و الغاج‌ها.

کلفجه: وسیله‌ای که با دوران آن کلاف را بصورت گلوله در می‌آورند.

که رمی: رنگ کرمی . سفید متمایل به زرد.

کیلکه: ضایعات پشم که بر زمین کارخانه می‌ریزد.

گئدن: آن یکی. دستوری است که اوستا برای شاگرد دریافتن خطوط و سایه‌ها می‌دهد.

گرده: هر گره خطوط اصلی و سایه را گرده می‌گویند که رنگ آن و جای آن در ردیف از نقشه‌ها خوانده می‌شود.

گلن: آمدنی. دستوری است که اوستا برای شاگرد در بافتن خطوط و سایه ها می‌دهد.

گول کاردی: گل کار است. منظورآن  است که نقش و نگار بسیار زیادی در یک فرش نقش وجود داردوشلوغ است.

گولی یئدون: اگر اوستا بر اثر بی توجهی شکلی از نقشه را در فرش جا اندازد میگویند «گل را خوردی».

گوی: رنگ آبی .

لای: ردیف فرش. در هر هفت سانت هرچند ردیف قرار گرفته باشد ریز فرش را همانند 7 سانت عرض تعیین می‌کند.

لچک:  نام نقشه ایی در فرش.

له ور: کناره‌های فرش که معمولاٌ یا برنگ قرمز، سرمه‌ای و یا کرمی هستند و بدون هیچ نقش و نگاری بافته می‌شوند.

ماهی: نام خاص نقشه فرش بافی .

متدی: متن. قسمت اعظم فرش متن یا متدی است که از حاشیه ها و زنجیره‌ها بوسیله "سو" جدا می‌گردد.

مشق: مشک. ظرفی که در آن برای شاگردها آب می‌آورند.

موخدده لیک: پشتی. فرشی که به اندازه 2 پشتی بافته می‌شود.

مور: مور خطری که متوجه پوسیدگی دار قالی است.

میسی: رنگ مسی.

نازیک الغاج: الغاج نازک که در تیرپود برای محکم کردن گره‌ها بکار می‌رود.

نقشه: نقشه که اوستا از روی آن خطوط اصلی نقش رنگارها را در فرش پیاده می‌کند.

نخودی: نخودی یا زرد کم رنگ.

نقره ای: رنگ نقره ای یا طوسی متمایل به تیره .

وسط فرش: فرشی که معمولاٌ در دهات بافته می شود و ریز آن بین 15 و 25 است.

هفت اوچی: سومین روز از هفته که قالی باف در آنروز تا ظهر کار می‌کنند.

هفته لیق: مقدار پولی که در هفته، قالی باف علی الحساب دریافت می‌کند.

یاتیرتماق: وقتی اوستا بر اثر بی‌توجهی در کوبیدن ضربات دفه بر فرش زیاده روی می‌کند، گلها و بوته های فرش بیش از اندازه بر روی هم می‌خوابند که این عمل پس از پرداخت فرش با دیده شدن شکل غیر واقعی عیان میگردد.

یاشیل: سبز.

یاوانلئق: صبحانه یا مقدار کم غذایی که قالیباف در طور روز می‌خورد.

یوماق: گلوله خامه که بوسیله قویورخ به دار قالی آویزان می‌شود.

یوون الغاج: الغاج کلفتی که در تیرپوت بکار می‌رود.

ییغیشدی: وقتی نقش و نگاری بیش از حد لازم (در عرض) متراکم گردد، می‌گویند جمع شد.