قاضی جهان

قاضی جهان

فرهنگ و آداب و رسوم و جلوه های طبیعی و آخرین اخبار دهستان قاضی جهان
قاضی جهان

قاضی جهان

فرهنگ و آداب و رسوم و جلوه های طبیعی و آخرین اخبار دهستان قاضی جهان

اصطلاحات ترکی رایج در قاضی جهان

  اصطلاحات ترکی رایج در قاضی جهان

 

 

اصطلاحات ترکی رایج در قاضی جهان

 

 

آرخ(جوی): مجرای آب در بستر نهر یا چشمه را گویند.

قنوو(کانال): مجرای بتونی آب را گویند.

گول(استخر): هر گاه آب چشمه ای کم باشد و برای آبیاری کافی نباشد آن را در استخر ذخیره نموده وسپس بین کشاورزان بصورت حقابه تقسیم می کنند.

قویی(چاه): از طریق کندن چاه به آبهای زیرزمینی دسترسی پیدا می کنند.

زینه: بالا آمدن آب چشمه ها و چاهها بواسطه آب شدن برف کوهها را گویند.

چای(رودخانه): محل گذر سیلاب فصلی و دائمی را گویند.

کوشن(مزرعه بزرگ): پاره زمینهای پیرامون روستاها که زیر کشت باشد را گویند.

گونی(آفتاب گیر): جبهه رو به خورشید را گویند.

قوزی و کولگه لیه(سایه گیر): جبهه پشت به خورشید را گویند.

آغ یـل(باد سفید): بادی که از سمت غـرب روستا می وزد و مژده روزهای سرسبز بهاری را در اسفند ماه می دهد.

مه یل(باد مه): با وزیدن این باد در فصل بهار و تابستان از شرق و شمال شرق باعث بارش ابرها می شود.

ایاز: آسمان بدون ابر و شبهای پرستاره زمستان را گویند.

دولی: تگرگ و دانه های یخ که از آسمان می بارد.

قورولوق: خشکسالی را گویند.

بورکی: هوای گرم ابری و شرجی که احتمال بارندگی بدنبال آن وجود دارد.

یارپوز(پونه): جوشانیده آن برای درمان سرفه و دردسینه مفید است.

گووزوبان(گاوزبان): جوشانیده آن برای درمان سرماخوردگی و کاستن تب و لرز مفید است.

بیزوشا(بارهنگ): جوشانده آن با نبات و شکر جهت دردسینه و سرفه مفید است.

یاندیران اوت(گزنه): دارای برگهای دندانه دار بوده و در کنار جویبارها می روید که سبب سوزش پوست بدن و خارش می گردد و عصاره جوشانده آن برای درمان قندخون و دیابت مفید است.

شووران(خاکشیر): برای درمان گرمازدگی و رفع عطش در تابستان و همچنین درمان یبوست مفید است.

کاسنی: عرق آن برای رفع تب و حررات بدن مؤثر است.

اوزرلیک(اسپند): خاصیت ضدعفونی کننده هوا را دارد.

لیسان آیی(ماه نیسان): ماه اردیبهشت را گویند که در این مدت باران مفید، مزارع را سیراب می سازد از 25 فروردین تا 25 اردیبهشت را نیز می گویند.

آغلار گولر آیی(ماه گریه و خنده): ماه فروردین را گویند.

قیرخ بش(چهل و پنج روز از بهار گذشته): اگر کشاورزان این فاصله زمانی را بدون خطر و ضرر گذراندند و باران مفید بارید و به عبارتی محصولات دچار سرمازدگی نشدند مردم معتقدند که به یاری خدا سال پر برکتی خواهد شد.

قوراپیشین آی(ماه غوره پزان): مرداد ماه که ماه رسیدن غوره انگور است.

خزل آیی(ماه برگ ریزان): ماه مهر و آبان را گویند.

قورس آیی(ماه قوس): آذر ماه را گویند. می گویند اگر در این ماه بـرف آمد زمستانی طولانی و ســرد می شود.

بیوک چلّه: چهل روز اول زمستان را گویند.

بالا چله: از روز چهلم تا شصتم زمستان را گویند.

باتمان(من): مقدار زمینی که قدرت بارآوردن و کاشت یک من (5 کیلو)بذر و تخم را داشته باشد. مساحت چنین زمینی تقریباً 157 متر است.

جوت (جفت): یک جفت به 24 ساعت سهم آب یک نفر اطلاق می شود.

پونزا: یک شانزدهم یک من یعنی 5/62 مثقال یا 5/312 گرم را گویند.

      

پوط: یک پوط برابر 380/16 کیلوگرم است (اصطلاح روسی است)

چرک(چارک): یک چهارم یک من معادل 1250گرم است.

 

                

گیروانکا: معادل 400 گرم است.

یوک(بار): حداکثر وزنی است که یک چهار پای باربر بتواند آن را بدون خسته شدن به میزان یک منزل کوهستانی حمل کند تقریباً 20 من می باشد.

خالوار(خروار):500 کیلوگرم را گویند.

قریش(وجب): طول آن از نوک انگشت کوچک تا نوک انگشت شست در حالیکه دست کاملاً باز باشد.

آرشین:120 سانتی متر را یک آرشین گویند.

آدام بویی(قد انسان): طول قامت یک انسان معمولی درحدود 180 سانتیمتررا گویند.

آغاج(فرسنگ): 6 کیلومتر را گویند.

آددیم(قدم): یک گام کشیده از پاشنه عقب پا تا نوک انگشت پای جلو را گویند.

اولچی(اندازه): ظرف حلبی یا مسی برای اندازه گیری اجناس را گویند.

اووج(کف دست): مقدار گندم یا آردی که در یک کف دست در حالیکه انگشتان بهم چسبیده و کف دست باز باشد جای می گیرد.

حزیر(تخمین): اندازه و معیار تشخیص چشم و فکر و تخمین انسان در یک سطح گسترده و فضای باز مثلاً محصول یک مزرعه گندم یا باغ میوه را گویند.

وره زن: میدان وسیعی که بعضی از کالاها نظیر پشم،گندم،لپه و خشکبار را در سطح آن پهن می کنند.

خلچه(قالیچه): فرش کوچک را گویند.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد