قاضی جهان

قاضی جهان

فرهنگ و آداب و رسوم و جلوه های طبیعی و آخرین اخبار دهستان قاضی جهان
قاضی جهان

قاضی جهان

فرهنگ و آداب و رسوم و جلوه های طبیعی و آخرین اخبار دهستان قاضی جهان

دالان نوزالی(نوروز علی) قدیمی ترین کوچه در قاضی جهان








دالان نوزالی(نوروز علی) قدیمی ترین کوچه در قاضی جهان


 

 قاضی جهان در توسعه و تکوین خود مراحل مختلفی را پشت سر گذاشته است و می توان چنین تصور کرد که این توسعه ابتدا از دو نقطه شروع شده و پس از طی مراحل و دوره های گوناگونی به یکدیگر متصل گشته و مجموعه واحدی را تشکیل داده اند. یکی از این نقاط ،هسته اولیه فعال و دیگری هسته اولیه غیر فعال باید نامیده شود. هسته اولیه فعال آبادی در حقیقت همان محله پشت مسجد جامع قاضی جهان است که بنام دالان نوزالی معروف می باشد.

     شخصی به نام حاج نوروز علی در همان محل اقدام به درست کردن محله کوچکی می نماید که راه ورودی آن دالانی سرپوشیده بود و در ابتدای این دالان طویل، درب چوبی بزرگی نصب شده بود.

حاج نوروز علی فرد متمکنی بوده و دستور داده بود تا دو طرف این دالان بزرگ را با آجرهای خشتی بزرگ و سنگ های تراش خورده ای بسازند.

     در مورد اینکه این دالان چه زمانی ساخته شده و پیشینه تاریخی آن به چه دوره ای برمی گردد متأسفانه مؤلف در یافتن سندی معتبر که گویای زمان حیات حاج نوروز علی باشد ناکام ماند ولی آنچه مسلم و مسجل گردید اینست که این دالان بین دوره ایلخانی و عهد صفوی وجود داشته و در موقع کوچ اهالی ایلانجی(ایرنجی) به این محل به همراه محله بالا حمام پا برجا بوده است.

 

 


نوادگان حاج نوزالی در قاضی جهان  چه کسانی هستند؟

 

آقای نقی محمدیان قاضیجهانی در این باره نوشته است:


از نوادگان حاج نوروز علی طبق وصیت نامه اشرف الحاج حاج حسن  ولد مرحوم خیر الحاج حاجی سلیمان قاضیجهانی که به ولدانشان آقاجان (درحال حاضر نوادگانشان آقاجانی ها هستند) و آقاسلیمان (نوادگان دختر در حال حاضر محمدیان قاضیجهانی و پورصادق قاضیجهانی )اموالش را وصیت نمودندمعلوم می شود که اصالت آنها به حاج نوروز علی و اولین فرد سکنی گزیده در قاضیجهان می باشد و الان خانه های موجوددر این دالان بیشترشان متعلق به این خانواده ها می باشدو لازم بذکر است جهت اضافه مطالب حاج باقر محمدیان از یک طرف از نتایج دختر حاج حسن برادرحاج حسین قاضیجهانی و نیز  نوه حاج محمد که ایشان نیز نوه حاج حسین قاضیجهانی می باشد وبخاطر اینکه نوه حاج محمد بوده شهرتشان به جای قاضیجهانی ، محمدیان قاضیجهانی گردیده این اقوام بنا بدان روایت،حاج حسینی می گویندیعنی (از اقوام حاج حسین قاضیجهانی ،معروف دوران گذشته که از خیرین و پولدار ترین فرد زمان خود در منطقه تبریزبود که در میزان ثروتش فردی به گردش هم در منطقه تبریز نمی رسیدند.بنا به پادشاه  زمان خود فتحعلی شاه قاجار،جهت آسایش مردمان زمان خودپول قرض داده بود و مساجدی همچون مسجد جامع قاضی جهان ومسجد بازار آذرشهر و مسجدی در گوگان و چند مسجد دیگر ازنقاط منطقه  احداث نمود)را می توان اشاره کردبنا به روایتی جهت پذیرایی از مهمانها از سینی های طلا استفاده می کردند و ذکر کنم بعد از افتادن پسرشان از اسب که فوت نمودند حاج حسین بیشتر اموال و باغات را اهدا نمودند و بیشتر اموال نیز زیر خاک مدفون گشتند و به این پسنده می کنم و مفتخرم چطورمردم دوست وخدایی بودند.



وجه تسمیه قاضی جهان و اخی جهان از نگاه محمد اردم







وجه تسمیه قاضی جهان و اخی جهان از نگاه محمد اردم

 

 

قاضی جهان و اخی جهان (1)

 

نویسنده :محمد اردم

دو اسم فوق نام‌های نسبتاً غیرعادی برای دو روستای بزرگ تابعۀ آذرشهرند. آیا ممکن است کسی قاضیِ جهان یاشد(غیر از خدا)؟ و یا اخی(برادر) جهان؟ بدیهی است که هر دو اسم گرفتار تصحیف علماء و فضلا شده‌اند. یعنی Hypercorrection محسوب میشوند.

 

اسم دوم مشکلات مهمی دارد؛ در منابع کهن نامی از نخیرجان آمده و احتمالاً در حوالی منطقۀ دهخوارقان/ توفارقان/ آذرشهر قرار داشته است. تصور میرود که چنین اسمی مخفّف *نخچیرجان<*نخچیرگان(=محل وفور صید، شکارگاه) باشد. شاید با عنایت به همین پیشینه بوده که اسم روستا در مقطعی به صورت آخیرجان کتابت می‌شد و بویژه به دلیل معلمی صمد بهرنگی در این صفحات، شهرتی هم یافته بود. آخیرجان، که تصور میکنم سابقۀ مکتوبی ندارد، ممکن است با عنایت به خصوصیات لهجۀ محلّی به وجود آمده باشد؛ می‌دانیم که در این مناطق، همانند ناحیۀ نسبتاً وسیعی تا جنوب و غرب مراغه، صامت ر/r به ی/y مبدل می‌شود. لذا آخیرجان باید بازسازی از تلفظ محلّی اَخی‌جان (Äxican) باشد. گرچه قبول تحول آخیرجان<نخیرجان دشوار به نظر می‌رسد و شاید توپونیم نخیرجان هم مشکوک باشد، اما آن احتمال را هم به طور کامل نمی‌توان مردود اعلام کرد.

 

براین اعتقادم که هر دو اسم(به اضافۀ بعضی اسامی مشابه) از اسامی اشخاص گرفته شده است. به عبارت دیگر معتقدم که قاضی جهان در اصل غازی‌جان و اخی‌جهان هم در اصل اَخی‌جان بوده است: برای آن‌که نکته معلوم و واضح گردد، اشاره به چند نکته و مرور موارد مشابه، ضروری و مفید به نظر می‌رسد:

 

·  نامگذاری با ـ جان در ترکی از قرون سابق رایج بوده است؛ اسمهایی نظیر گورجان(Gürcan)، اؤزجان(Özcan)، نازلیجان(Nazlıcan)، ارجان(Ercan)، جان(Can) و حتی غازی‌جان وجود داشته است.

 

·        اسم "قاضی جهان" را در محلّ به صورت "قَزْجان" شنیده‌ام و به نظر نمی‌رسد که جهان در ترکی به جان تبدیل شود. کما اینکه اسم جهانگیر در آذربایجان Cahangir و در ترکیه Cihangir تلفظ می‌شود.

 

اسم اخی‌جان به همین صورت در یک سند تاریخی هم درج شده است و تصور می‌کنم به قول فلاسفه: حکم الامثال فی مایجوز و لایجوز واحد. لذا افرادی دیگری هم می‌توانستند همین اسم را  داشته باشند. سند مزبور مربوط به معاملۀ مزرعه‌یی در قریۀ حسنآباد(کلیبر) و متعلق به سنوات 8-987 هـ.ق. است و در آن علاوه بر اسامیی نظیر صاتلمش، قره‌قوچ، دورصون پاشا بنت مرحوم پیر ولی، یاره‌میش، اخی‌جان و تمر هم آمده است[1].

 

 اسم قاضی/غازی را در سطح میکروتوپونیمیک بسیار شنیدهام. البته از آنجایی که تلفظ قاضی و غازی در آذربایجان عین هم است، و از طرف دیگر قاضی به صورت اسم خاص رواجی نداشته، در اغلب موارد محتملاً فرم غازی مرجح است. باری ضبط اسم‌هایی نظیر غازی گؤلو، غازی داشی و نظایر آن باید به همین شکل باشد. در فقدان اسناد مکتوب قدیمی، در موارد زیر فرم غازی مرجح است:

 

1.      قاضی بولاغی: روستایی تابع چوزرق در طارم زنجان.

 

2.      قاضی بولاغی: چشمهیی توریستی در دیزمار شرقی منطقۀ قراداغ

 

3.      قاضی‌لو: روستایی تابعۀ کاغذکنان میانه که سدّ قاجاری آن در مجموعۀ آثار ملّی ثبت شده است. در میانه تپۀ قاضی‌لو وجود دارد که در دهستان اوچ تپۀ شرقی واقع است.

 

4.      قاضیلر: محلهیی در شهر خلخال(احتمالاً روستایی قدیمی) که امامزادۀ معروفی هم دارد.

 

5.      قاضی‌کندی: روستایی از توابع اوریاد در بخش مرکزی ماهنشان

 

6.       قاضی‌کندی: قریهیی از توابع هشترود که سد خاکی، قنات و قبرستان تاریخی‌اش شهرت دارد.

 

 اسم قاضی(Kadı) در توپونیمی آناتولی هم مشاهده میشود اما محدود است: یکی قریهیی از توابع ویرانشهیر اورفا و دیگری روستایی از توابع اورهان ائلی در بورسا. اما در قیاس با آن اسم غازی(Gazi) شایع است:

 

1.      غازی: روستایی تابعۀ دارنده در ولایتِ مالاتیا

 

2.      غازی: روستایی تابع جانیک در استان سامسون

 

3.      غازی: روستایی از توابع بوجاق قاراچاییر در ولایت سیواس

 

4.      غازی: روستایی تابع شارقیشلا در ولایت سیواس

 

5.      غازی: روستایی تابع قوزان در استان آدانا

 

6.       غازی: روستایی از توابع دَوَه‌لی در ولایت قیصری.

 

تعداد "غازی‌لر"ها(Gaziler) هم کم نیست:

 

1.      غازی‌لر: قریهیی تابعۀ نیزیپ در استان غازی آنتپ

 

2.      غازی‌لر: روستایی از توابع ایلغاز در ولایت چانقیری

 

3.      غازی‌لر: قریهیی از توابع ییغیلجا در استان دوزجه

 

4.      غازی‌لر: روستایی از توابع گؤکچه بی در استان زونغولداق

 

5.      غازی‌لر: روستایی از توابع قاینارجا در ولایت ساکاریا

 

6.       غازی‌لر: روستایی تابعۀ باییندیر در ولایت ازمیر

 

غازی در آذربایجان طی قرون اخیر معنای اصلی‌اش را که "مجاهد" و "جهادگر" و "مبارز راه دین " بوده از دست داده و به جای آن معانیی مانند "اهل پُز و قیافه گرفتن، شیک‌پوش" یافته و غازیلانماق "قمپز در کردن، قیافه گرفتن، خودنمایی کردن" از آن مشتق شده است. شاید همین تحول معنایی هم از عوامل مؤثر در تحول املایی بوده است. در فارسی هم مشهور است که تعبیر "پیش قاضی و معلّق‌بازی" فیالواقع "پیش غازی و معلق‌بازی" بوده است. تلفظ دو کلمه در فارسی هم یکسان است.

 

·        نام اخی-که از القاب صوفیه بوده و تشکیلات مهم اخیان در آناتولی عصر سلاجقه و بعد از آن هم به یاد می‌آورد- مشتق از اخ+ی(ضمیر ملکی اوّل شخص) محسوب شده است. در عین حال در ترکی قدیم لفظ آقی (Aqı) به معنای "جوانمرد، فتی" وجود داشته و شباهت جالبی با فتوت/جوانمری در اواخر عصر خلافت عباسی نشان می‌دهد. اگر اخی را کاملاً عربی هم بدانیم باز هم سابقۀ آقی را نمی‌توان بی‌اهمیت دانست. باری اخی را در توپونیمی ایران به ندرت می‌توان دید و مواردی نظیر اخی‌کمال(قروه)، چاروا حاجی اخی(در مراوه تپۀ گلستان) و اخی‌دره(کانی بازار مهاباد) را باید با احتیاط تلقی کرد. اما در آناتولی آخی(Ahi) و آخی‌لر(Ahiler) را تقریباً با قطعیت می‌توان پذیرفت:

 

1.      آخی/آهی: روستایی تابع بوجاق مرکزی ولایت ادیرنه

 

2.      آخی/آهی: روستایی تابع قازان در استان آنکارا

 

3.      آخی/آهی: روستایی تابع دیوریگی در ولایت سیواس

 

حداقل 4 آخی‌لر هم وجود دارد:

 

1.      آخی‌لر/آهی‌لر: قریهیی از توابع کوتاهیا

 

2.      آخی‌لر/آهی‌لر: روستایی تابعۀ یئنیجه(بوجاق حمید بیگ) در چاناق‌قلعه

 

3.      آخی‌لر/آهی‌لر: قریهیی تابعۀ سیوری حصار در ولایت اسکی‌شهیر

 

4.      آخی‌لر/آهی‌لر: روستایی از توابع پاموق اووا در ولایت ساکاریا.

 

[1]  سید جمال ترابی طباطبایی، "چند سند تاریخی از صفویه تا قاجاریه"، در: یادنامۀ استاد جعفر سلطان‌القرایی، گردآورندگان: یوسف رحیم‌لو، سیروس برادران شکوهی،  یحیی کلانتری، تبریز: انتشارات دانشگاه تبریز، 1370. صص30-322.

 

 

قاضی جهان و اخی جهان (2)

 

نویسنده :محمد اردم

 

 

علاوه بر اخی‌جان و غازی‌جان، حداقل چندین اسم با ساختی مشابه هم وجود دارد:

 

1.      شیخ‌جان: قریه‌یی تابع سراجوی شرقی در مراغه. در آناتولی توپونیم  شیخ‌جان وجود ندارد. اما بیش از 30 منطقه مسکونی نام شیخ‌لر(Şeyhler) موجود است(در گذشته و حال). حداقل هفت نقطه نیز اسم شیخ(Şeyh) داشته‌ و دارد؛ نام سابق شن‌کؤی در میلاس(ولایت موغلا) و توپچالی در ارگلی(ولایت زونغولداق) شیخ بوده و روستاهایی با این اسم در ایسکیلیپ(چوروم)، ساری دوزو(سینوپ)، ماردین(نام سابق یایلاکؤی فعلی شیخ علیا بوده) و آشاغی شیخ در قیریق قلعه وجود دارد. در ایران ظاهراً نامگذاری با شیخ کمتر معمول بوده؛ روستایی در سراب و قریه‏یی در سنقر این اسم را دارند. اسامی دهاتی که در آنها شیخ، لقب است(شیخ احمد، شیخ شعبان و..) به وفور مشاهده می‌شود.

 

2.      آتاجان: دهی از توابع اوجان شرقی در بستانآباد که در اسناد و اوراق رسمی اغلب آقاجان ضبط میشود. بعید نیست که اسم روستای عطاجان قربانلی(از توابع مراوه تپه در شهرستان کلاله) در اصل آتاجان باشد.

 

3.      آقاجان: اسم نسبتاً رایج و مشهوری بوده و علما و بزرگان متعددی را با این اسم میشناسیم(نظیر حاج ملا آقاجان عالم و عارف آقکندی زنجانی). علاوه بر پسوند آقاجان که در انتهای اسامی قراء و قصبات مشاهده می‌شود و از ذکرشان صرف نظر می‌شود(نظیر آق بلاغ آقاجان خان؛ روستایی از توابع اردبیل) چندین توپونیم به شکل آقاجان میشناسیم:

 

3-1. آقاجان: روستایی تابعۀ دهستان کاهشنگ در بیرجند.

 

3-2. آقاجان:دهی از توابع بخش رومشکان شهرستان کوهدشت

 

3-3. آقاجان کندی: از قراء تابعۀ نظر کهریزی

 

3-4. آقاجان بلاغی:روستایی تابع بخش مرکزی اسدآباد که بالاخص به دلیل وجود کتیبۀ تاریخی سولاق حسین تکه‌لو در اطراف آن شهرت دارد.

 

3-5. آقاجان محله:روستایی از توابع بخش رضوانشهر(دهستان خوشابر) تالش.

 

3-6. آقاجان: محلهیی معروف در کرمانشاه.

 

البته تعداد "آقاجان"ها محدود به موارد فوق‌الذکر نیست و جهت اجتناب از اطالۀ کلام، ادامۀ آن ذکر نمی‌شود.

 

4.      باباجان(Babacan): اسم حداقل یک روستا در آناتولی است؛ واقع در شیران از توابع ولایت گوموشخانه. یکی از ایلات کرمانشاه هم اسم باباجانی داشته که اسم شهرستان ثلاث باباجانی از همین جاست.

 

در مجموع با قرائن مزبور به نظر می‌رسد که شکل صحیح اسامی قاضی جهان و اخی جهان، همانند شیخ‌جان و نظایرش، غازی‌جان و اخی‌جان است و بهتر آن که به همین شکل کتابت شود و شکل مکتوب بر منطوق منطبق گردد.

زیارتگاه اولیا در قاضی جهان/ پژوهشی از : استاد محمد باباخانی قاضی جهانی



 

 


زیارتگاه اولیا در قاضی جهان

پژوهشی از : استاد محمد باباخانی قاضی جهانی

 

بیر مطلب قدجهانین تپه سینده اولان زیارتگاهین حاقیندا گوندریرم کى شاید بعضى پارچالارى سیزه ده تئزه دى. بو مطلبى ١٣٥٤ اینجى ایلده قدجهانین آغ سقل و بیلیجى لرینن مصاحبه ائدیب ، توپلاییب و یازمیشام.

 

در روستای ما یعنی قاضی جهان تپه ای است خاکی که در حدود ده متر از سطح زمین ارتفاع دارد. سطح این تپه تقریبا صاف است و این تپه شنی است .

در این تپه زیارتگاهی وجود دارد که ساختمان آن مانند زیرزمینی در روی آن کنده است بطوریکه دیوارهای این زیارتگاه فقط درحدود یک متر از سطح تپه ارتفاع دارد و بقیه بلندی آن از خود تپه است و به این زیارتگاه در روستای ما  " اولیا "می گویند .

ساختمان این زیارتگاه به نظم خاصی ساخته شده است.

در یک قسمت از این زیارتگاه آرامگاهی است که با سنگهای شفاف و زیبایی آراسته شده و مردم می گویند که این قبر امامزاده ای است .

درست در قسمت وسط این زیارتگاه یک سنگ بزرگ سیاه رنگ به شکل مربع است که در روی آن هم سنگ بزرگ مربع مستطیلی وجود دارد که قسمت بالای آن مانند حوضی است که مردم نذر می کنند و شمع می آورند .در بالای آن سنگ یعنی در قسمت حوض مانند شمع روشن می کنند .

مردمی که برای زیارت به آنجا می آیند می گویند که خدایا اگر فلان حاجت من برآورده شود ، این سنگها را سه بار از زمین برمی دارم و بدین ترتیب مردم از آن استفاده می کنند .

در زیر این دو سنگ یک سوراخ کوچکی است که به زیر زمین رفته و می گویند همیشه از آنجا  صدای زمزمه ای آهسته به گوش می رسد که آنرا اشخاص مومن می شنوند .

در قسمت جلوی این زیارتگاه دو تا شکل قوچ است که از سنگ صاف تراشیده شده است که به روی یکدیگر نگاه می کنند .

مردم درباره این قوچ ها می گویند که آنها شبها به کربلا می روند و امامها را زیارت می کنند و در آ ب فرات بدنشان را شستشو می دهند و دوباره به جایشان برمی گردند .

دیوارهای قسمت داخل زیارتگاه را سفید کاری می کنند ولی بعد از چند ماه خرد شده و می ریزد  و بدین جهت مردم می گویند که اینجا آرایش پذیر نیست . در قسمت خارج این زیارتگاه سنگ بزرگی است صاف که به دیوار این زیارتگاه چسبیده است و مردم برای اینکه به آرزوهایشان برسند سنگ پاره ها را برداشته و به روی این سنگ می چسبانند و می گویند که خدایا اگر من به فلان آرزویم خواهم رسید این سنگ به آنجا بچسبد و بدین ترتیب می دانند که آرزویشان برآورده خواهد شد یا نه .

مردم می گویند که شبهای پنجشنبه از این زیارتگاه نور سبز رنگ خوشرنگی به هوا بلند می شود که آن نور را اشخاصی که قلب پاکی دارند می توانند ببینند .

به غیر از خود مردم روستای ما ، از روستای  همسایه و حتی از روستاهای خیلی دور و حتی از چند فرسنگی به زیارت به اینجا می آیند و نذر می کنند و در این زیارتگاه کلوچه(نان محلی) بین مردم پخش می کنند و بعضی وقتها روضه خوان را دعوت می کنند و می آید و در آنجا روضه می خواند .زیارتگاه اولیا در قاضی جهان/ پژوهشی از : استاد محمد باباخانی قاضی جهانی

وقتی که مردم می خواهند از توی این زیارتگاه خارج شوند، نباید درست راه بروند بلکه عقب عقب راه می روند، چون برای ادای احترام به امامزاده این کار را می کنند و بعد از خارج شدن یک دور نیز به گرد زیارتگاه می چرخند و می گویند این کار خیلی ثواب دارد.

علت اینکه مردم نمی دانند این قبر کیست، این است که مردم می گویند که این قبر خود بخود ظاهر شده است، یعنی از غیب بوجود آمده است و مردم هم به دور آن دیوار کشیده اند و بدین جهت که هیچکس بخوبی نمی داند که صاحب این قبر کیست  و بعضی ها می گویند این  قبر یک امامزاده است .

در سنگ بالای این این آرامگاه نوشته ای وجود دارد که کسی نمی تواند آنرا بخواند .

نان کلوچه ای هم که برای تقسیم در اولیا بین مردم می پزند خیلی لذیذ است .


 

هیئت اکبریه قاضی جهان






هیئت اکبریه قاضی جهان



هیئت اکبریه قاضی جهان



     هیئت اکبریه در سال 1348 هجری شمسی به پیشنهاد شهید ابوالفضل خوشبخت و به همت آقایان حاج حسن حسینی، مرحوم حاج علی اسماعیل زاده، ابوالفضل بابازاده و حاج علی محمد صادق زاده طی برگزاری جلسات مختلفی در منزل مرحوم حاج احمد خوشبخت با تدوین اساسنامه و با هدف گسترش و تعمیم دسته جات مذهبی،  نوآوری، رهایی از افکار سنتی و کشاندن مسائل اجتماعی و سیاسی به درون هیئت های حسینی تأسیس گردید و به جهت اینکه توسط تعدادی از جوانان پرشور و خلاق ایجاد شده بود جهت تأسی به حضرت علی اکبر(ع) این پهلوان و شیر مرد جوان کربلا نام«اکبریه» به خود گرفت و بر روی

پرچم آن نقش بست ، باشد که با توسل به شبیه ترین فرد به رسول اکرم(ص) بتوانند همچنانکه در گسترش و بسط احکام و فرایض دینی اسلام و رساندن پیام عاشورا تلاش می نمایند در ایجاد سلامت روحی و تزکیه نفس خویش و شرکت کنندگان در آن نیز سهیم گردند.

     با تأسیس این هیئت به جهت اینکه گردانندگان آن با نیت خیر و محض رضا الهی نسبت به ایجاد آن پیشقدم شده بودند توانست در کمتر از شش ماه بر خیل اعضای هیئت افزوده و علاقمندان و عاشقان حسینی زیادی را دور هم جمع سازد.

     از اولین حرکت های منحصر به فرد هیئت اکبریه که قبلاً سابقه نداشته این بود که در سال 1349 برای اولین بار گروهی از عاشقان حسینی را در قالب کاروانی زیارتی به سرپرستی آقایان حاج ابوالفضل کاظم زاده و حاج ابوالقاسم سلطانی به زیارت حرم مطهر کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (س) روانه قم نمود و این بهانه ای گردید تا در سالهای بعد تداوم یافته وکاروان زیارتی از قم به مشهد مقدس نیز اعزام گردید و اینکار همه ساله در ایام اربعین حسینی و ماه صفر تا سال 1359 ادامه یافت و می توان گفت هیئت اکبریه از اولین هیئت هایی بود که در شهرستان آذرشهر اقدام به اعزام کاروان زیارتی در قالب سینه زن و عرب به شهرهای مشهد مقدس و قم نموده بود. این کاروان با حضور در منزل مراجع عظام و حضرات آیات وقت، صحن مقدس امام هشتم و حضرت معصومه و نیز با حضور در مسجد مقدس جمکران به سینه زنی و عزاداری می پرداخت. اقامتگاه این هیئت در شهر قم معمولاً مسافرخانه کرامت نو بود.

    همزمان با انقلاب اسلامی مردم کشورمان این هیئت نیز به جمع هیئت های انقلابی پیوسته و جوانان از طریق این هیئت در تکثیر نوارها و اعلامیه های حضرت امام خمینی(ره) سود می جستند و در بحبوبه تظاهرات خیابانی در نهم آبان 1357 بانی و مؤسس هیئت جناب آقای ابوالفضل خوشبخت به درجه رفیع شهادت نایل گردید و در سالهای بعد نیز هیئت چند تن دیگر از اعضای خود را در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در راه اسلام، ولایت و دفاع از میهن عزیزمان قربانی داد که از آن میان می توان به افرادی چون شهید حسن بایرامی، شهید جعفر عبدلی، شهید ابوالفضل آقامحمدزاده و شهید محمدحسین زینالزاده اشاره نمود.

     در این هیئت جناب آقای مشهدی ابراهیم خلیل پورخلیل از شاگردان مرحوم حاج میرزاعبدالله وثوقی پس از قرائت قرآن توسط اعضای حاضر در جلسه به تفسیر قرآن می پردازد سپس جناب آقای حاج ابوالفضل کاظم زاده به شرح مسائل و احکام شرعی رساله های عملیه مبادرت می ورزد در ادامه یکی از آقایان حاج حسن حسینی و حاج قدیر زینالزاده به بیان مسائل روز و اتفاقات و رویدادهای سیاسی کشور می پردازد و سپس جناب آقای رسول خوشبخت گزیده ای از خطبه های امیر مؤمنان علی (ع) در نهج البلاغه را برای حاضران تشریح می نماید و در خاتمه به خواندن یکی از دعاهای توسل، کمیل، ندبه، زیارت عاشورا و زیارت نامه چهارده معصوم(ع) اقدام می گردد که با اجرای برنامه مرثیه خوانی تعدادی از مداحان به کار خود پایان می دهد. این هیئت در روزهای جمعه و تعطیل صبح ها از ساعت 7 الی 9 صبح و در غیر اینصورت در شب های مختلف بین ساعت 10 الی 12 شب برگزارمی گردد. از برنامه های فوق العاده این هیئت اعزام کاروانهای زیارتی و تفریحی به امامزاده چکان مراغه، دریاچه ارومیه، سرعین و شمال کشور بوده و از بزرگترین برنامه های آن در ایام محرم می توان به برگزاری زیارت عاشورا در صبح روز عاشورا در کنار مزار شهدا و قبور مؤمنین اشاره نمود. یکی از ویژگیهای بارز این هئیت به گفته دست اندرکاران آن اینست که هیچ کس از افراد حاضر را رئیس آن نمی دانند و بلکه صاحب اصلی و رئیس هیئت  را (انشاءالله)حضرت ولی عصر اباصالح المهدی(عج)می دانند.

 

 

 

 

درباره ابوالفضل خوشبخت اولین شهید شهرستان آذرشهر و موسس هیئت اکبریه قاضی جهان

درباره ابوالفضل خوشبخت اولین شهید شهرستان آذرشهر و موسس هیئت اکبریه قاضی جهان

 

     شهید ابوالفضل خوشبخت قاضی جهانی فرزند حاج احمد است که در سال 1325 هجری شمسی در قاضی جهان در خانواده ای مذهبی و انقلابی دیده به جهان گشود وی پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی وارد کسب و کار گردیده و ابتدا مدتی در کنار پدرش به امر کشاورزی می پردازد و سپس به قالیبافی روی آورده و پس از به کار انداختن کارگاه قالیبافی در سال 1352 در آذرشهر به تجارت قالی پرداخت.

     شهید خوشبخت از عاشقان و شیفتگان اهل بیت عصمت و طهارت بود لذا به مداحی و مرثیه سرائی چهارده معصوم می پرداخت و در این راه از هیچ کوششی دریغ نمی کرد چنانچه در سال 1348هجری شمسی به پشنهاد وی هیئت اکبریه قاضی جهان تأسیس و راه اندازی گردید و توانست در جهت بسط و توسعه معارف اسلامی خدمات در خور توجهی ارائه نماید و در امر پخش اعلامیه ها و نوارهای امام راحل و نیز آگاهی مردم انقلابی قاضی جهان از طریق این هیئت به موفقیت های روز افزونی دست یابد.

     شهید خوشبخت پس از شهید آیت الله شیخ حسین غفاری که در دی ماه 1352 در زندان ساواک بوسیله عوامل اطلاعاتی رژیم به درجه شهادت رسیده بود بعنوان اولین شهید منطقه آذرشهر محسوب می شود که در درگیریهای خیابانی با عوامل رژیم جان به جان آفرین تسلیم و با شهادتش آغاز گر حرکت های بعدی مردم آذرشهر تا پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن گردید.

     شایان ذکر است پدر آن شهید، مرحوم حاج احمد خوشبخت با آیت الله شهید مدنی به جهت همسفری در زیارت خانه خدا، دوستی و رفاقت دیرینه داشت و پس از شهادت شهید خوشبخت، شهید مدنی با حضور در منزل این شهید نسبت به مقام مشامخ این شهید ادای احترام نمود و جهت انسجام حرکتهای انقلابی مردم قاضی جهان توصیه ها و رهنمودهای لازم را ارائه فرمودند. رسول خوشبخت در مورد برادر شهیدش می گوید:« وی شخصی با اخلاق و انساندوست بود و همیشه از حق پشتیبانی می نمود ولو به زیان خود وی تمام می شد و توصیه میکرد که سعی کنید در عمل نیت پاک و خالص داشته باشید چه بسا اشخاصی هستند که عمرشان رادرعبادت وقرائت قرآن سپری نموده انداما زمانیکه ازدنیارفته اند بی ایمان بوده اند و در مقابل افرادی نیز بوده اند که خود را گنه کار و پست ترین افراد جامعه تلقی نموده اند اماسرانجام با یک عمل خالصانه و خداپسند مغفور و با ایمان دنیا را ترک گفته اند لذا سعی کنید مردم را از خود نرنجانید و با خلق و خویی نیک با ایشان مدارا نمایید».

     بعد از شهادت ابوالفضل خوشبخت، شاعر بزرگ کشورمان جناب آقای کریمی مراغه ای در مورد وی چنین سرود که این شعر بر روی قبر وی نقش بسته است:

بهارم شد خزان از تیر جانسوز                          بدست پاسبانان تبه کار

شهید دست استبداد گشتم                          براه دین نمودم ثار ایثار

ابوالفضلم بلی خوشبخت بودم                           بقرآنم زجان گشتم فدا کار

هزار و سیصد و پنجاه و هفتم                           نه آبان شدم فارغ از این دار

در مورد هیئت حسینیه قاضی جهان



 

 

 

در مورد هیئت حسینیه قاضی جهان



هیئت حسینیه قاضی جهان


 

     هیئت حسینیه قاضی جهان از قدیم الایام وجود داشته و در مورد تاریخ تاْسیس آن اطلاع دقیقی وجود ندارد و به نقل از بزرگان از زمان گرویدن مردم قاضی جهان به تشیع و خصوصاً از زمان عهد صفوی، مراسم عزاداری حسینی بنام عزاداران حسینی همه ساله در ماههای محرم و صفر برگزار می شده و به تناسب ایام شهادت و ولادت چهاده معصوم (ع) نیز برنامه هایی برگزار می گردید و در گذشته محل مخصوصی برای اجرای برنامه هیئت نبوده و جلسات هیئت حسینیه بیشتر در منازل برگزار می شد بعدها به همت اهالی و حضور بزرگانی همچون حاج کربلا محمدباقر غلام زاده قاضی جهانی و حاج ابوالفضل دمیرچی (برزگر) خانه باغچه ای در کنار مسجد جامع خریداری و در حدود 1300 الی 1303 هجری شمسی حسینیه ای بصورت کاه گلی ساخته شد که بعدها به مرور زمان و بعلت ازدیاد جمعیت به وسعت ساختمان آن افزوده شده است و پس از 3 بار تعمیر اساسی از زمان پیدایش نهایتاًَ در سال 1378 به همت عموم اهالی و عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت، حسینیه کنونی بازسازی و علاوه بر محل برگزاری جلسات هیئت عزاداران حسینیه قاضی جهان در طول سال و ماههای محرم و صفر از همین محل جهت برگزاری مراسم و مجالس ترحیم و چهلم مرحومین ، مورد استفاده زنان واقع می شود.

     چنانچه گفته شد در پیدایش و تأسیس حسینیه قاضی جهان نقش مؤثر حاج محمد باقر غلام زاده و پدرش بعنوان مسئول و سرپرست هیئت عزاداران حسینیه بر کسی پوشیده نیست و وی تا آخر عمر شریفش به عنوان خادم دربار اباعبدالله الحسین ( ع ) نقش فزاینده ای در تکمیل آن ایفا نموده است بعد از درگذشت وی مسئولیت برعهده مرحوم حاج محمود شیخ علیزاده واگذار می گردد.




 حاج شیخ محمود شیخ علیزاده قاضی جهانی از بزرگان و مفاخر قاضی جهان

 حاج شیخ محمود شیخ علیزاده قاضی جهانی از بزرگان و مفاخر قاضی جهان

     حاج شیخ محمود شیخ علیزاده قاضی جهانی فرزند حاج احمد شیخ مؤذن و برادر کوچکتر شیخ علی از مکتبداران منطقه می باشد وی در سال 1292 هجری شمسی در آغوش خانواده ای مذهبی و روحانی دیده به جهان گشود و از محضر اساتید بزرگی همچون پدر و برادر بزرگوارش و نیز حاج میرزا عبدالله وثوقی بهره های فراوانی برد.

     وی در کنار برادر بزرگوارش در مساجد حاج عبدالله و مسجد حضرت ولی عصر (عج) و نیز در روستای غله زار و دیزج آقاحسن به تدریس علوم قرآنی مبادرت نمود و علاوه بر تدریس، در جلسات حسینیه به بیان احکام و مسائل شرعی می پرداخت و از کتابهای منتهی الامال، تاریخ و      قصص الانبیاء و تتمه المنتهی برای مردم سخنرانی می نمود و در ماه های مبارک رمضان، شعبان و رجب به قرائت دعاها و زیارتنامه مخصوص این ماهها از مفاتیح الجنان می پرداخت.

     ایشان در محل به آشیخ محمود شهرت یافته بود و مرجع مردم در مسائل شرعی و رساله های عملی مراجع عظام بود و علاوه بر سرپرستی هیئت عزاداران حسینیه، نوحه خوان دسته زنجیرزن و شبیه گردان مراسم شبیه خوانی به حساب می آمد وی به جهت مقید بودن به رسومات خاص محلی در مجالس ترحیم و همچنین ضیافتهای بزرگ ، بعنوان مسئول مجلس نهایت احترام مدعوین به ضیافت و مجالس را بجا می آورد و در پذیرائی به نحو احسن انجام وظیفه می نمود تا خدای ناکرده حرمت میهمانی شکسته نشود.

     وی از خادمین پیر دربار ابا عبدالله الحسین (ع) به حساب می آمد و به محض شنیدن مصائب ائمه اطهار بی اختیار اشک از چشمانش جاری می گشت.

     وی بالاخره پس از 90 سال فعالیت مختلف علمی و مذهبی در محرم سال 1382 هجری شمسی دارفانی را وداع گفته و در وادی رحمت قاضی جهان به خاک سپرده شد.