قاضی جهان

قاضی جهان

فرهنگ و آداب و رسوم و جلوه های طبیعی و آخرین اخبار دهستان قاضی جهان
قاضی جهان

قاضی جهان

فرهنگ و آداب و رسوم و جلوه های طبیعی و آخرین اخبار دهستان قاضی جهان

کشف حجاب رضاخانی و عکس العمل مردم قاضی جهان

v     کشف حجاب رضاخانی و عکس العمل مردم قاضی جهان

 

 

                                               رضا خان میر پنج

 

 

     رضاخان این دست نشانده استعمار نو با سفر به ترکیه و دیدار با آتاتورک، کشف حجاب از بانوان ایرانی را به عنوان تحفه ای از این سفر به ارمغان آورد و به کشف حجاب مبادرت ورزید.اما مردم مسلمان کشورمان در مقابل این اقدام اصلاحی مقاومت نمود و اجازه نداد تا عمال رضاخانی در رسیدن به اهداف شوم خود موفق باشند لذا این اصلاح رضاخانی در سال 1312 هـ .ش اول در تبریز به اجرا درآمد که نتیجه آن کوچ تعدادی از قاضی جهانیهـای مقیم تبریــز به قاضی جهان بود که از میان این افراد می توان به حاج ملا ولی جناب زاده اشـاره نمود که در این زمان جهت در امـان ماندن خانـواده اش از اصلاحـات رضاخـانی با خانــواده اش در قاضی جهان ساکن شد.

     آنچه از آن زمان از طریق بزرگان نقل شده حاوی این نکته است کـه  پس از مدت کوتاهی اپیدمی اصلاحات رضاخانی به آذرشهر و قاضی جهان نیز سرایت نمود و بخشداری آذرشهـر مأمورانـی را جهت پیاده شدن این اصــل روانه کوچه و بازار نمود که این افراد هر موقع وارد قاضی جهان می شدند مردم با دادوفریاد و علائم ویژه ای همدیگر را از ورود ایشان آگاه می ساختند و بدینوسیله بانوان را از تردد در کوچه و خیابان باز می داشتند و می توان گفت بدترین و تلخ ترین موضوع آن دوران جریانات کوچه محمدی ( یاشار ) باشد.

 

                                                                   حجاب سابق زنان قاضی جهان

 

     شاید درب های بین برخی از منازل و کوچه ها که هنوز هم نمونه هایی در برخی از خانه ها یـــافت می شوند نشانه هایی از این دوران باشد که بدینوسیله زنان جهت رفتن به گرمابه و نیز رفتن به خانه اقوام خود استفاده می کردند تا از تردد در خیابانها و کوچه ها و مواجهه با این ماموران جلوگیری کنند.

قاضی جهان در حمله سال 1326 هـ .ق روسیه به آذربایجان

v     قاضی جهان در حمله سال 1326 هـ .ق روسیه به آذربایجان

 

                                            تزار در حال سخنرانی برای سربازان روس

 

 

      پس از به توپ بستن مجلس توسط محمد علی شاه قاجار، مردم تبریز به رهبری ستارخان و باقرخان قیام کردند. همزمان با محاصره تبریز توسط عیـن الدوله سربازان تزاری روس در ششم اردیبهشت سال 1286 هـ .ش از پل جلفا گذشته، روانه تبریز شدند.

     باورود قشون روس به آذربایجان و از جمله به آذرشهر، تعدادی از عالمان آذرشهر به حضور قشون متجــاوز معترض شده و مردم را به قیام علیه متجاوزان دعوت نمودند. شاید توافق و تصمیم قمه زنان قاضی جهان در روز دهم محرم (عاشورا)جهت حمله به اردوی دشمن از همین حرکت و قیام علمای آذرشهر نشأت گرفته باشد علمایی که بعدها توسط روسها به دار آویخته شده و شربت شهادت را نوشیدند. از خاطراتی که مردم از حمله اول روس به یاد دارند اینست که روسها در سالهای آخر اقامتشان در کشور جسارت و اهانت را بدان حد بالا بردند که مساجد قاضی جهان را به عنوان اسطبل اسبان خود قرار دادند و خوشبختانه فردای همان روز این اهانت یعنی در بهار سال 1296 هـ .ش درست پس از 10 سال به جهت اوضاع پریشان داخلی روسیه و انقلاب کبیر این کشور، کشور عزیزمان را تخلیه نمودند.

     با نگاهی به کوچه ها و برخی از معابر تنگ و کوچک قاضی جهان این نکته در ذهن تداعی می شود که این تنگی معابر حاصل همان دوران است و مردم جهت اینکه سربازان تزاری با اسب و وسایل وارد خانه ها و کوچه ها  نشوند مبادرت به این کار نموده بودند و عرض برخی از کوچه ها چنان تنگ و کوچک ساخته شده بودند که دو نفر همزمان نمی توانستند از کوچه رد شوند.

قاضی جهان و انقلاب مشروطیت

v     قاضی جهان و انقلاب مشروطیت

 

                                          Image hosting by TinyPic

 

 

     در جنبش مشروطه، آذرشهر سنگر بزرگی برای مبارزان مشروطیت به حساب می آمد و در ضمن گذرگاه آزادیخواهان، مشروطه طلبان و روشنفکران و علما و تجار به عتبات عالیات هم بود. این راه بارها توسط صمدخان شجاع الدوله حاکم مراغه بسته شد و تنها دلاوران و مردان مبارز و قهرمان خطه دهخوارقان و از جان گذشتگی اینان بود که صمدخان شجاع الدوله را شکست داده و راه را برای عبور آزادی خواهان به عتبات عالیات باز نمودند.

     در ایـن دوره از اتفاقــات در قاضی جهـان سنـدی نداریم، از چگونگی شرکت مردم در قیام عمومی مشروطه طلبی بـی خبـر هستیم. بنابه قول معروف جائیکه سند نیست تاریخ وجود ندارد و احوال مردم قاضی جهان در این برهه از زمان تاریک است و اخباریکه در آن نشان از همیاری و همکاری مردم  با مشروطه خواهان کشور را به اثبات برساند وجود ندارد و اصولاً عوامل استبداد با تلاش مذبوحانه از نشر و سرایت اخبار انقلاب مشروطیت به شهرها و روستاها جلوگیری می کردند و در این کار نیز تا حدودی موفقیتهایی کسب نموده بودند. ولـی آنچه که بطور پراکنده و در گویش افراد سالخورده به چشم می خورد نشان از آن دارد که  قاضی جهان به دلیل قرار گرفتن در مسیر گوگان به آذرشهر و به دلیل قرار گرفتن در جاده اصلی گذر زائران به عتبات عالیات و به دلیل واقع شدن در مسیر راه مجاهدان مشروطیت همواره مورد توجه عابران قرار گرفته و در آذرشهر یکی از سه نقطه عمده در مشروطیت طلبی محسوب می گردید. از شخصیت های برجسته ای که در بحبوحه انقلاب و جنبش مشروطه و جنبش آزادیخــواهی و مبارزه با استبداد بــودند می توان از حاج علی اصغر محمدی قاضی جهانی نام برد که یکی از مسئولین و رهبران پنجگانه مشروطیت در آذرشهر به حساب می آمد.

     آقای حاج محمد تقی جورابچی یکی از تجار معروف آذربایجان که با وقایع دوران مشروطیت معاصر بوده قسمتی از مشاهدات خود را از آن ایام برای نسلهای آتی به یادگار گذاشته است و سازمان نشر تاریخ ایران مجموعه ای تحت عنوان "حرفی از هزاران کاندر عبارت آمد" انتشار داده است که در سطور زیر بخشی از آنها در ارتباط با گوگان و دهخوارقان می باشد:

     « مجاهدین با مقداری سواری حاج صمد خان وارد مراغه شده، آقا میر کریم و... از مراغه بیرون آمده و به قریه عجب شیر می روند. به تبریز خبر می رسد که این جور شد. از تبریز قدری استمداد و سواره به گوگان  می فرستند که آقا میرکریم را و قلعه بان باشی را دستگیر کنند. صمد خان سوار جمع نموده در عجب شیر با مجاهدین دعوا می کند. تعدادی به قتل می رسند مجاهدین از عجب شیر به گوگان می آیند و تعدادی به دهخوارقان می روند... صمدخان در اوایل ذیحجه از مراغه حرکت میکند به گوگان در آنجا دو سه روز با مجاهدین دعوا می کند. اهل گوگان نیز دفاع جانانه می کنند. سواره صمدخان وارد گوگان می شود. از دهخـوارقـان هم مجاهدیـن فرار می کنند. افـراد صمدخـان به گوگان و دهخوارقان آمدند و هر که مشروطه خواه بود از اهل آنجا بعضی ها را کشتند و بعضی ها را حبس و جریمه نمودند. بعد از چند روز صمد خان سواره می فرستد دهات اطراف را می گیرند و نمی گذارند آذوقه به شهر بیاورند...».

مرحوم میرزا اسدالله محمّدی نقل می کرد که شجاع الدوله زمانی که در تعقیب مشروطه خواهان بود مأموری را به اتفاق ده سوار جهت جلب پدرم مرحوم حاج علی اصغر و انتقال وی به قراملک تبریز محل استقـرار نیروهای تحت امـرش ارسال می دارد موقعـی که سـواران و مأموران صمدخـان به قاضی جهان می رسند به اتفاق پدرم در مسجد جامع قاضی جهان بودیم. سربازان و سواران پس از جست و جوی روستا عصر همان روز پدرم را در مسجد جامع یافتند. از آنجایی که پدرم  از افراد متمول و صاحب نفوذ منطقه  و فرد صاحب نامی بود بنا به تقاضای پدرم ،مأموران صمدخان در منزلمان شب را به روز نموده و با 60 تومان پولی که به نماینده سواران داده شده بود قرار بر این گذاشته بودند تا پدرم را صبح زود بدون هیچ گونه کم احترامی و بدون هیچ گونه دستبندی تا آذرشهر  همراهی نمایند. پس از ورود پدرم به آذرشهر جهت انتقال به سردرود و از آنجا به قراملک، بزرگان و ریش سفیدان آذرشهر با دادن 200 تومان به نماینده سواران و فرستادن این پول به شجاع الدوله بدینوسیله از وی می خواهند تا از تصمیم خود صرفنظر کرده و از خون حاج علی اصغر بگذرد و بدینوسیله این قائله خاتمه می یابد.

 

صمدخان چه کسی بود؟

 

                                                                 صمد خان  (نفر وسط)

 

 

     حاج صمدخان شجاع الدوله رئیس ایل مقدم مراغه که در سال 1325 هـ .ق به حکومت ساوجبلاغ مکری (مهاباد)منصوب و به سرکوبی اکراد مأمور می گردد. چون در این مأموریت موفق نمی گردد با ترک محل مأموریت و فرار از منطقــه به تهران می رود. ایـن عنصر ضد مشروطه در دوره استبداد صغیر از طرف محمدعلی شاه قاجار به لقب شجاع الدوله ملقب و به محاصره تبریز مأمور می گردد. این مرد خونخوار با اعدام و شکنجه صدها نفر از آزادیخواهان در صدد برانداختن اساس مشروطیت بود و با این تلاش مذبوحانه فصل خونینی را در تاریخ آذربایجان به وجود آورد. صمدخان بالاخره در جنگی که در برابر مجاهدان ایرانی و سپاه عثمانی در ساوجبلاغ در گرفته بود شکست خورده و به روسیه گریخت و پس از چندی در اثر سرطان در تفلیس از دنیا رفت.

 

حاج حسین قاضی جهانی که بود؟

حاج حسین قاضی جهانی که بود؟

 

 

 

     حاج حسین قاضی جهانی یکی از بزرگان، ریش سفیدان و تجار و متمولین قاضی جهان در عهد قاجار و مشخصاً در زمان سلطنت کریم خان زند، آقامحمدخان قاجار، فتحعلی شاه، محمد میرزا و اوایل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار می زیسته و چنانچه نقل شده وی از بزرگترین مالکان آذربایجان بود بطوریکه در زمانی که می زیسته در میزان ثروت و ملکی که داشته کسی در منطقه به پای وی نمی رسید. وی در عین حالی که فرد خیرّ و دست و دل بازی بوده واقف بزرگی نیز بوده است. در میزان ثروتی که جمع کرده بود سند معتبر و مستندی وجود ندارد فقط گفته اند که روزی ثروتمندان ، تجار و بازرگانان تبریز در جلسه ای خواستند تا ثروت حاج حسین را بسنجند لذا حاج صرّاف ثروتمند معروف تبریز را پیش کشیدند و عنوان نمودند که ثروت وی به صد هزار تومان می رسد و بدینوسیله خواستند بگویند که ثروتمندتر از حاج صرّاف وجود ندارد. پس از آن حاج حسین بدون آنکه میزان ثروت خود را اعلام کند با ذکر موضوعی دهان تمام تجار تبریز را بست و اظهار داشت: فارغ از میزان پولی که در شهرهای مختلف ذخیره کرده ام در باغات و املاک من 100 هزار اصله درخت گردو وجود دارد که با احتساب عددی یک تومان، فقط از بابت آن صد هزار تومان خواهم داشت. گفته اند زمانی که نماینده عباس میرزا به قاضی جهان رسید وی را در منزلش که در کوچه حاج کاظم(کوی اسلام)  قرار داشته یافتند (خانه ای که در موقع نوشتن این سطور، خانه و مسکن کربلایی ابوالقاسم احمدی از آزادگان قاضی جهان می باشد)، لذا حاج حسین از آنجایی که عباس میرزا را فردی لایق، شجاع و صادق می دید و به وی اعتماد داشت چرا که برغم بی بندوباری، شهوترانی و بی قید و بندی شاهان ایرانی، این شاهزاده جوان را یار و یاور بی پناهان، مظلومین و درماندگان و همچنیـن مقیـد به تعصبات دینـی و ملـی می دانست پذیـرفت که مقـدار وام و قـرض درخواستـی  نایب السلطنه را تقدیم کند و بدینوسیله مقداری از مشکلات دارالحکومه تبریز و سپاه ایران را کاهش دهد.

     حاج حسین قاضی جهانی زمانی که امتیاز انحصاری خرید و فروش و تهیه گندم شهرهای تبریز، مراغه، بناب، اسکو و آذرشهر را در سال 1243 هجری قمری از عباس میرزا دریافت نمود می گویند در عرض ده سال ثروتش به چهار برابر رسید و توانست به واسطه ثروتی که کسب کرده بود خدمات ارزنده و در خور توجهی در شهرهای مختلف آذربایجان به انجام رساند و از بزرگترین و بارزترین کارهایی که وی در آن دوران در جهت کاهش آلام مردم انجام داد این بود که وقتی همزمان با حکومت محمدشاه، گرانی و قحطی به سراغ مردم آمد و قیمت گندم به 5 شاهی رسید دستور داد تا درب انبارهای گندم را در جاهای مختلف باز کرده و گندم پنج شاهی را به قیمت یک شاهی در اختیار نیازمندان قرار دهند و بدینوسیله با درایت و  هوشیاری حاج حسین قاضی جهانی این مرحله سپری شد و دوباره زندگی و امید به مردم منطقه بازگشت.

حاج حسین قاضی جهانی به وقف زمین و ساختن مسجد و گسترش چنین مکانهایی علاقه وافری داشته چنانچه طبق اسناد موجود ، مساجد جامع قاضی جهان، مسجد امام خمینی آذرشهر(مسجد بازار)، مسجد جامع عجب شیر، مسجدی در گوگان و شهر بناب از یادگارهای مرحوم حاج حسین در سال 1262 هجری قمری می باشد که می تـوان به مجمـوع آنها موقوفـات باغ نصیـر(زمیـن مدرسـه شهدای قاضی جهان)، باغ حاج حسین در سه راهی گوگان، باغ خانم و یخچال گلی آذرشهر را نیز اضافه نمود.

     در اینکه آن همه ثروت و پول حاج حسین چه شد اقوال مختلفی وجود دارد، گروهی معتقدند که وی ثروتش را در زمان قحطی و گرانـی با بذل و بخشش به نیازمنــدان و وقـف بیشتر املاکش خرج نمود و عده ای می گویند که پسر بزرگ حاج حسین، حسابدار و خزانه دار وی بوده و از میزان دخل و خرج و محل دفینه سکه های طلا و نیز محل ذخیره سپرده های حاج حسین آگاهی داشت لذا روزی خبر آوردند که پسر وی در سه راهی ممقان و یا در محل کاروانسرای ایلنجی از اسب افتاده و کشته شده است در همین وقت بود که شاهدان نقل کرده اند که حـاج حسین با دستانش به سرش زده و خطاب به حاضران می گوید: ‍« نگویید پسرم مرده بلکه بگویید حاج حسین از اسب افتاد و مرد».

در مورد زمان فوت حاج حسین اطلاع دقیقی یافت نشد فقط به گفتن این نکته بسنده می کنم که آقایان حاج علی و حاج غلامحسین فاضلی از فرزندان و ندیده های آن مرحوم می باشند که فرزندان وی نیز جزو خیرین بزرگ قاضی جهان هستند.

عباس میرزا و طلب کمک از مردم قاضی جهان

عباس میرزا و طلب کمک از مردم قاضی جهان

 

                                           عباس میرزا

 

 

 

 عباس میرزا دومین پسر ارشد باباخان فتحعلی شاه قاجار است که از بطن دختر یکی از خان های دولو زاده شده بود وی در سال 1212 هجری قمری پس از جلوس پدرش بر تخت سلطنت به عنوان نایب السلطنه منصوب و پس از مدتی با حفظ سمت به عنوان والی آذربایجان، تهران را به مقصد تبریز ترک گفت.

     نایب السلطنه پس از رسیدن به تبریز به کمک میرزا عیسی قائم مقام فراهانی دست به اصلاحاتی اساسی زد و به یاری مستشاران نظامی همچون«لیندسی»و«کریستی»از انگلستان به تعلیم و اصلاح قشون ایران پرداخت.

     عباس میرزا از میان شاهزادگان قاجار تنها کسی است که در جنگ ده ساله ایران و روس همیشه در خط مقدم جبهه ها حضور یافته و در باز پس گیری شهرها و آبادیهای کشورمان تلاش های زیادی نمود و به رغم پیروزیهای اولیه ، به دلیـل عدم ارسـال کمکهــای مالـی و نظامی از سـوی تهـران به سبب بی کفایتی درباریون و خیانت آشکار بعضی از رجال و حکمرانان نتوانست ریشه ظلم و تعدی استعمار روسیه را بسوازند و متأسفانه بسیاری از شهرهای آذربایجان به اشغال قوای روس درآمد و پی آمد این اشغال تحمیل عهدنامه ننگین ترکمانچای بود که عباس میرزا پس از دو ماه جلسات مختلف درمحله پازیکی آذرشهربا پاسکویچ سردار روسی بالاخره در محل ترکمانچای به آن تن داد.

 

 

 

 

 چنانچه گفته شد در این جنگ به دلیل بی کفایتی فتحعلی شاه، عباس میرزا از پا در آمده و همزمان با آن با دشواریهـای شخصی هـم دست به گریبـان بود. و از آنجایی که به دلیل تحریک برخی از درباریان از مدت ها قبل هیچگونه کمک مالی از شاه دریافت نمی داشت منابع مالی اش به پایان رسیده بود و او دیگر حتی نمی توانست مواجب سربازان و هزینه نگه داری مختصر قوایی را که به او وفادار مانده بودند بپردازد.                     مشاهـده آن که افرادی چنین شجاع و تن به رضا داده هیچ چیز ندارند قلبش را جریحه دار می کرد و او می توانست از خود بپرسد که آنها تا چه حد تاب تحمل دارند وقتی این افراد پراکنده می شدند به سر وی و آذربایجان چه می آمد؟ در این موقع بود که جلسه ای ترتیب داد و از محمدخان امیر نظام، ابراهیم خان سردار، فتحعلی خان و پسرش خسرومیرزا که در کنارش بودند خواست تا پرس و جو کنند و ببینند که چه کسی از تجار و ملاکین آذربایجان حاضر می شود به وی مقداری وام دهد تا آن را صرف مبرم ترین نیازها کند.

     تعدادی از ریش سفیدان قاضی جهان بالاتفاق از پدرانشان نقل می کنند که در سال 1342 هجری قمری زمانی که عباس میرزا در منطقه افخم آباد آذرشهر چادر زده بود ، مأموران به وی اطلاع می دهند که چنین مقدار پول هنگفتی را فقط حاج حسین قاضی جهانی می تواند وام دهد و در کل منطقه غیر از وی از عهده کس دیگری برنمی آید. لذا به مجرد اطلاع از آن پیکی را به همراه چند سوار به منزل حاج حسین روانه می سازد و نماینده عباس میرزا ، امر نایب السلطنه را به وی رسانده و شرایط حاکم بر سپاه ایران و چگونگی مشکلات بوجود آمده از اشغال روسیه را برای وی تشریح می سازد.

     چنانکه گفته اند حاج حسین قاضی جهانی به اندازه یک پنجاهم مبلغ غرامتی که براساس معاهده و عهدنامه ترکمانچای، ایران ملزم به پرداخت قسطی آن به روسیه گردیده بود در اختیار عباس میرزا  قرار می دهد که با محاسبه یک پنجاهم ده کرور تومان(پنج میلیون تومان) غرامت ایران به روسیه چنین به نظر می رسد که وام قرضی حاج حسین به ولیعهد قاجار محتملاً مبلغ صد هزار تومان بوده است . به مجرد آن عباس میرزا سند و رسیدی را به مهر سلطنتی به جهت دریافت پول به وسیله نماینده ویژه ای به حاج حسین می فرستد. نقل شده که وی در برابر چشمان نماینده نایب السلطنه، سند را پاره می سازد که اینکار موجبات خشم وی را فراهم می سازد سپس حاج حسین به وی می گوید : به عباس میرزا از قول من بگو در صورتـی که قـرض من توسط شاهزاده و دربار شاهی پرداخت نشود چه سندی در میان باشد و چه نوشته ای نباشد من شکایت خود پیش چه کسی توانم برد غیر از خود شما پس لزومی به سند و رسید وجود ندارد و این فقط لطف و کرامت و عنایت شاهنشاهی است که می تواند بدون وجود سند نیز جریان داشته باشد. نحوه برخورد حاج حسین قاضی جهانی به مذاق شاهزاده خوش می آید لذا می خواهد تا حاج حسین را پیش وی خوانده و به طریقه ای از وی تمجید نماید پس به تقاضای حاج حسین در عوض قرض خویش امتیاز انحصاری خرید و فروش و تهیه گندم آذربایجان مرکزی را به وسیلـه سندی رسمی طـی دوره ای ده ساله به وی واگذارمی نماید.